رویدادهای عمومی
ضیافت اندیشه
نظریهای درباره عناصر تربیتی برگرفته از آموزههای حضرت امام صادق علیه السلام (بخش نهم) /استاد آیت الهی
طرح دانشافزایی ضیافت اندیشه ویژه کانون مدارس اسلامی ایران
خلاصه :
محورهای اصلی دیدگاههایی در تربیت برگرفته از آموزههای امام صادق (علیه السلام) را در چند شماره هر هفته مطرح خواهیم کرد که امید است خوانندگان پیوستاری آن را دقت فرمایند.بسمه تعالی
بخش نهم
از مجموع سیره و گفتار امام صادق (علیه السلام) می توان ویژگی های زیر را به عنوان منظومه فکری ایشان استخراج کرد. این چهارچوب نظری پیشنهادی می تواند با بسیاری نظریات تربیتی موجود در فضای علمی این رشته دانشگاهی تفاوتهایی داشته باشد؛ و آن نیز به علت تفاوت نگرش ایشان به تربیت بانگرش های علمی جهانی است. پس اگر بخواهیم دیدگاه ایشان را بخوبی بشناسیم بهتر آن است که تفاوت آن را با نظریات تربیتی غالب در جهان نشان دهیم و مزیت آن را بگوییم. در محورهایی که برای مبانی تعلیم و تربیت از دیدگاه امام صادق (علیه السلام) بیان خواهیم کرد سعی خواهد شد نشان داده شود که آموزه های ایشان چه تمایزی را با نظام های تربیتی غربی دارد.
در این نوشتار محورهای اصلی دیدگاههایی در تربیت برگرفته از آموزه های امام صادق (علیه السلام) را در چند شماره هر هفته مطرح خواهیم کرد که امید است خوانندگان پیوستاری آن را دقت فرمایند:
الف- ویژگی های زیستی و روحی و معنوی انسان: در شماره قبلی توضیح داده شد.
ب-توجه به هدف زندگی: در شماره دوم توضیح داده شد.
ج- ارائه نظام ارزشی: در شماره سوم توضیح داده شد .
د- اصول ارزشی در تعلیم و تربیت: در شماره سوم توضیح داده شد
1- درک محدودیت های خود و توجه به تفاوتهای فردی: در شماره سوم توضیح داده شد
2- امید و نشاط متعادل برای فعالیت: در شماره چهارم توضیح داده شد
3- تعامل انسانها و حسن خلق و محبت محوری در روابط اجتماعی: در شماره پنجم توضیح داده شد
4- توجه جدی به خانواده: در شماره ششم توضیح داده شد
5- توجه دادن انسان به دوری از هوای نفس: در شماره هفتم توضیح داده شد
6- دسته بندی انسانها بر اساس ایمان و تعیین تکالیف بر این اساس: در شماره هفتم توضیح داده شد
7- توجه به ارزشهای متعالی و معنوی در نظام تربیتی امام صادق (علیه السلام): در شماره هفتم توضیح داده شد
8- برنامه داشتن برای زندگی: در شماره هشتم توضیح داده شد
9- توجه به انگیزه ها و حسن فاعلی: در شماره هشتم توضیح داده شد
10- بالا بردن سطح درک عقلی انسانها: در شماره هشتم توضیح داده شد
11- *میانه روی در توجه به دنیا و آخرت: برخی نظامهای دینی تمام وجهه همت خود را بر آخرت اندیشی گذاشته اند و دنیا گریزی را تربیت مناسب می دانند. در نظام تربیتی اهل بیت علیهم السلام آخرت اندیشیِ صرف مذموم است، مخصوصا وقتی که توجه یک فرد به آخرت باعث شود که در امور ضروری دنیایش به دیگران وابسته باشد. تربیت باید بگونه ای باشد که فرد در توجه به دنیا و آخرت میانه روی داشته و به هردو در یک نظام واحد فکری توجه داشته باشد. زیاده روی در هریک، تربیت متناسبی را بدنبال نخواهد آورد:
لا خیر فیمن لا یحب جمع المال من حلال یکف به وجهه و یقضی به دینه و یصل به رحمه (وسائل ج۴، ص۱۰۲)
خیر و خوبی در آن کس نیست که علاقه ندارد از راه حلال جمع مال کند تا بدان وسیله آبروی خود را حفظ کند، نفقات واجب خود را بپردازد، و به خویشاوندانش کمک و محبت کند.
امام صادق علیه السلام بی توجهی به دنیا به علت پرداختن به آخرت که در نتیجه انسان را فردی وابسته به دیگران سازد مذموم می دانند.
عن ابیعبدالله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): ملعون ملعون من القی کله علی الناس (وسائل ج۵، ص۱۳۳)
امام صادق (علیه السلام) از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که ایشان دوبار لعنت فرستادند بر کسی که بار زندگی خویش را بر دوش دیگران بیفکند.
همچنین زیاده روی در توجه به آخرت را نیز نیکو نمی دانند:
لا تکرهوا الی انفسکم العباده (کافی ج۲، ص۸۵ و ۸۶)
عبادت خداوند را با وجود خستگی و بی میلی برخود تحمیل ننمایید.
قال: اجتهدت فی العباده و انا شاب، فقال لی ابی: یا بنی دون ما اراک تصنع؛ فان الله عز و جل اذا احب عبدا رضی منه بالیسیر (کافی ج۲، ص۸۷)
امام صادق علیه السلام فرمودند:
من جوان بودم و در عبادت کوشش بسیار میکردم. پدرم به من فرمود: کمتر از این مقدار عبادت که از تو میبینم بجای آور، زیرا وقتی خداوند بندهای را دوست دارد با عبادت کم از او راضی میشود.
12- تکالیف تربیتی پدر و مادر در قبال فرزند: یکی از مهمترین مربیان کودک و نوجوان پدر و مادر او هستند. امام صادق (علیه السلام) آموزه هایی را برای پدران و مادران در جهت تربیت فرزندانشان مطرح میکنند تا فرزند انسان از تربیت صحیح برخوردار شود.
قال قال رسول الله ( علیه السلام ): رحم الله من اعان ولده علی بره. قال قلت کیف یعینه علی بره؟ قال یقبل المیسوره و یتجاوز عن معسوره و لا یلحقه و لا یخرق به (کافی ج۶،ص۵۰)
امام صادق (علیه السلام) فرمودند که رسول اکرم ( علیه السلام ) فرموده اند: خداوند رحمت کند کسی را که در نیک شدن به فرزند خود کمک کند. پرسیده شد: چگونه بر نیکی اورا یاری کند؟ حضرت فرمودند: آنچه که کودک در توان دارد و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرساست از او نخواهد، و به او ستم نکند و او را به نادانی و حماقت نیندازد.
امام صادق (علیه السلام) در این روایت می فرمایند که نیکوکار شدن فرزند مبتنی بر تلاش و انتخاب خود اوست ولی پدر و مادر می توانند نقش یاری کننده او را داشته باشند. برای نیکوکار شدن فرزند باید به او اجازه سعی و خطا داد تا تمرین انتخاب نیکی را داشته باشد. ایشان از طرف دیگر یکی از موانع خوب شدن فرزند را ظلم به او و یا تحقیر او می دانند. این دو، مانعِ بالندگی فرزند شده و ریشه های خیر گزینی را در او می خشکاند.
بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه (کافی ج6، ص47)
احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید و در این وظیفه تسریع نمایید پیش از آن که مخالفان گمراه بر بر شما پیشی گیرند و گمراهشان سازند.
امام (علیه السلام) تاکید می کنند که استوار ساختن اندیشه های نوجوانان به حرف حق باید قبل از هرگونه مواجهه او با مسیرهای انحرافی باشد. ایشان تربیت درست را مجهز کردن اندیشه نوجوان و ساختار منطقی دادن به ذهن او می دانند تا با حمله های گاه و بیگاه دیدگاههای ظاهر فریبِ باطل، قبلا تجهیزات لازم را بدست آورده باشد. بدین ترتیب مربی باید بخشی از کار خود را آشنا ساختن متربی با اندیشه های استوار قرار دهد.
اذا بلغت الجاریه ست سنین فلا ینبغی لک ان تقبلها (وسائل ج5، ص28)
وقتی دختربچه ای به سن شش سالگی رسید شایسته نیست او را ببوسی.
تربیت جنسی یکی از ضرورت های تربیت کودکان است. یکی از روشهای مهم در جلوگیری از انحرافهای جنسی در بزرگسالی در نظر آمام صادق (علیه السلام) آن است که از زمانی که طفل می تواند به مقدار بسیار کم هم تحریک جنسی شود از هرگونه تحریک او خودداری شود. به همین جهت چند سال قبل از بلوغ باید از کارهایی مثل بوسیدن که در تحریک او می تواند موثر باشد دوری گردد. جالب آن است همان بوسیدن فرزند که در چند روایت قبلی باعث بهشتی شدن پدر و مادر می گردید در سنین بالاتر می تواند از جنبه ای دیگر آثار سوء داشته باشد.
آن خیر ما ورث الاباء لابنائهم الادب لا المال (روضه کافی، ص150)
بهترین ارث و یادگاری که پدران برای فرزندان خود باقی می گذارند ادب و تربیت صحیح است نه ثروت و مال.
امام (علیه السلام) دغدغه پدر و مادران برای رفاه و آسایش فرزندانشان را آنچنان دارای اهمیت نمی دانند که مودب شدن او اهمیت دارد. پدر و مادر تمامی هم و غم خود را باید مصروفِ بالا بردن ادب فرزندانشان کنند و بخشش های مادیِ مالی به فرزندان در درجه اهمیت بعدی است. به همین جهت است که علی علیه السلام نیز تاکید می کنند که هیچ ارثی برای فرزندان مفیدتر از ادب نیست.*
13- تاکید بر علم اندوزی و عظمت علم: در نظام ارزشیِ اهل بیت علیهم السلام، علم اندوزی و اشتغال مداوم به رشد علمی یکی از مهم ترین ارزشهاست که متربی باید همواره در این جهت تلاش داشته باشد. به همین جهت یکی از دستورهای تربیتی ایشان این است که متربی باید بگونه ای تربیت شود که شوق به علم اندوزی در او شعله ور باشد:
الناس ثلاثه؛ عالم و متعلم و غثاء (کافی، ج1، ص34)
مردم سه گروهند،؛ گروه اول دانشمندان هستند و گروه دوم دانشجویان و اگر از این دو دسته نباشند نا گزیر از دسته سوم هستند که همان خار و خاشاک روی سیل هستند.
لست احب ان اری الشاب منکم الا غادیا فی حالین: اما عالما او متعلما؛ فان لم یفعل فرط، فان فرط ضیع، فان ضیع اثم، و ان اثم سکن النار (بحار، جلد1، ص55)
دوست ندارم جوانی از شما را ببینم مگر آن که در یکی از این دو حالت فعالیت روزانه اش را شروع کند: یا دانشمند باشد و یا دانشجو. پس اگر چنین نباشد کوتاهی کرده است، در اثر کوتاهی نیز تضییع (عمر) کرده است، و با تضییع عمر گناه کرده است و چنانچه جزء گناهکاران باشد در آتش است.
لا یستغنی اهل کل بلد عن ثلاثه یفزع الیه فی امر دنیاهم و آخرتهم؛ فان عدموا ذلک کانو همجا: فقیه عالم ورع، و امیر خیر مطاع، و طبیب بصیر ثقه (تحف العقول ص321)
مردم تمام سرزمین ها از سه طبقه بی نیاز نیستند تا در تنظیم امور دنیا و آخرت خود به آنان پناهنده شوند، و اگر در جامعه ای این سه نباشند مردم در سردرگمی زندگی می کنند: اول، فقیهی که دانا و باتقوا باشد، دوم، فرمانروایی که خیرخواه باشد و مردم از او فرمان برند، و سوم، پزشکی که در کارش بینش داشته باشد و مورد اعتماد مردم باشد.
14- مبارزه با خرافات: هرگونه خرافه اندیشی در نظام ارزشی امامان ما، مخصوصا امام صادق (علیه السلام) مذموم است. ایشان مبارزه با خرافات (حتی اگر در برخی موارد فایده هایی داشته باشد) را ترویج می کردند. هرگونه نشو و نمو گرفتن خرافات را در اجتماع ممنوع اعلام می کنند:
عن الهیثم بن واقد قال: قلت لابیعبدالله (علیه السلام): ان عندنا بالجزیره رجلا ربما اخبر من یاتیه یساله عن الشیء یسرق او شبه ذلک؛ افنسئله؟ فقال (علیه السلام): قال رسول اله (صلی الله علیه و آله): من مشی الی ساحر او کاهن او کذاب یصدقه بما یقول فقد کفر بما انزل الله من کتاب. (سفینه، ج2، ص500)
هیثم بن واقد می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم که در منطقه جزیره مردی در بین ماست که گاهی از مال به سرقت رفته یا چیزی نظیر آن به کسانی که از وی پرسش می کنند خبر می دهد، آیا مجازیم به او مراجعه کنیم؟در جواب فرمودند: رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) فرموده اند هرکس به منظور آگاهی از امور غیبی نزد ساحر یا کاهن یا دروغگو برود و گفته وی را تصدیق نماید به آنچه خداوند از کتابهای آسمانی نازل فرموده کفر آورده است.*