مقالات

مدرسه بانشاط

سید مجتبی سجادی دبیر کانون مدارس اسلامی استان مرکزی


خلاصه :

در مدرسه نشاط¬انگیز، «پرسشگری» جایگزین «پاسخ مداری» و «نمره ¬گرایی» می¬شود

مدرسه نشاط ­انگیز، کانون عشق به دانستن و پایگاه کشف و شهود برای راه‌یابی به حقیقت زندگی و دست‌یابی به اکسیر خوشبختی و سعادت واقعی از طریق یادگیری از زندگی، در زندگی است. در این مدرسه وجدان «آگاهی» و «معنا جویی» به‌جای شکل­گرایی و حافظه محوری می­نشیند و قابلیت تحول نه در تراکم معلومات بیرونی بلکه در معرفت درونی متمرکز می­شود. در مدرسه بانشاط رهیافت وجودی «حال آفرین» می­شود و نیروی محرکه شوق و ذوق خودانگیخته جایگزین جایزه و پاداش «دگر انگیخته» می­شود.

در این مدرسه، «پرسشگری» جایگزین «پاسخ مداری» و «نمره­ گرایی» می­شود و فضیلت طرح سؤال کلید فتح دانش و کشف حقیقت می­شود.

آموزگاران و مدیران و مربیان در مدرسه بانشاط «سبز اندیش» هنرپرور و مشارکت­ جو هستند و همۀ عوامل آموزشی، تربیتی، اداری و خدماتی فراتر از شغل و مقام و سمت­های اداری در مدار مداخله­ گری فعال قرار می­گیرند. به‌گونه‌ای که هر یک از آن‌ها مربی و راهنمای محبوب برای دانش­آموزان می­شوند.

روش­های تدریس و آداب تربیت به‌گونه‌ای است که دانش­آموزان را به این باور می­رسانند که رمز موفقیت و پیشرفت صرفاً در کسب مدرک و افزایش نمره در حفظیات نیست بلکه باورها، گرایش­ها، بینش­ها و شخصیت و منش و خلاقیت آن‌ها به‌عنوان مدرک اصلی پیشرفت و موفقیت تلقی می­شود.

مدرسه بانشاط، مدرسه پویان و فعال است. مدرسۀ عشق و مهر و دوستی است، مدرسه «دانش­ والا» و «منش زیبا» است. مدرسه «دین‌مدار» و «خودباور» و «خدا اندیش» است. مدرسه تفاهم و تعامل است. مدرسه تألیف قلوب و تحکیم آداب نیک است. به همین سبب «ذهن انگیز» و «دل­انگیز» است و پایگاه شورونشاط اهل‌دل است. این پایگاه با مهرورزی و نوع­دوستی و همدلی سرشار است.

در اینجا، تنگ‌نظری علمی، خودپسندی اخلاقی، استبداد اداری و نابردباری و بدرفتاری اجتـماعی رنگ می­بازد و سعه‌صدر و دگرپذیری و مشورت و هم­اندیشی جای آن را می­گیرد.

در این مدرسه «آموزش» و «پرورش» دو مفهوم متفاوت از یکدیگر نیستند بلکه یک جریان مترادف­اند و معلم و مربی نه دو روح که یک روح در دو تن­اند. از زبان معلم دانش­ و از وجود او الگوی ارزش­ها و فضایل اخلاقی منتقل می­شود. در مدرسه بانشاط همه‌چیز سبز و زیبا و دل­نشین است، همۀ فضاها پر از رنگ شادی و نشاط است. این سبزی و طراوت از جنس شکوفایی دانش­ و معرفت دینی است. از جنس تازگی و نوزایی خلقت الهی است. از جنس طبیعت بهار و «بهار طبیعت» است که به هر موجودی جان تازه­ای می­بخشد و هر سر به خاک فروبرده‌ای را فرصت بازیابی و سرافرازی و خودشکوفایی می­دهد.

در مدرسـۀ بانشـاط توکل به خـدا، امـید به آینده، فروتنی و فـداکاری، نیک ­اندیشی و نیک ­خواهی، اعتماد و اطمینان خود رهبری و همیاری، خویشتن بانی و خویشتن گستری، زیبادوستی و خردورزی، نیز جزو کارنامۀ تحصیلی و کارمایۀ رفتاری دانش ­آموزان و معلمان قرار می­گیرد. برای تحقیق این صفات نیکو، برنامه ­ریزی غیررسمی در قالب مهارت­های زندگی و هنر زیستن نشاط­ آور انجام می­گیرد.

در این مدرسه، مربی، مدیر و معلم نه به‌صورت «ارباب قدرت» و «اسباب وحشت» بلکه به‌صورت هدایت­گر و حمایت‌کننده و دوست‌داشتن دانش­آموزان عمل می­کنند. در این مدرسه تعلیم و تربیت قیم گونه و آمرانه جای خود را به تعلیم و تربیت آزاد گذرانده و اما متعهدانه می­دهد. مربی و معلم، زبان عشق و مهر را جایگزین زبان تهدید و تنبیه می­کنند و «جاذبه» بر «دافعه» غلبه می­یابد و اصل بر برائت و پاکی کودکان و نوجوانان است.

در این مدرسه، مشارکت «خود – درگیر» و درون­زا، جایگزین مشارکت «کار – درگیر» و برون­زا می­شود. اولیای مدرسه بیش از آنکه در پی «کار تراشی» و تعیین تکلیف برای دانش­ آموزان باشند، در پی «نیاز شناسی» و تمکین به خواسته­ های به‌حق دانش­ آموزان هستند. در این مدرسه تربیت سیاسی صرفاً توسعه اطلاعات و دانش سیاسی، بلکه فراتر از آن به توسعه منش انسانی و نهادینه شدن بردباری و قانون­مداری و دگرپذیری و عدالت ورزی می­انجامد؛ و به‌جای آنکه آموزش‌وپرورش را سیاسی کنند، سیاست­ها را آموزش‌وپرورشی می­کنند.

در مدرسه بانشاط، تحصیل علم، تحصیل «سعادت» است و تحصیل دانش، تعمیق «معرفت» است؛ و دانش ­آموزان به آن درجه از رشد و آگاهی دست می­یابند که سعادت و موقعیت را نه «ایستگاه» بلکه «راه» می­دانند نه محصول و نتیجه که تکلیف و تلاش می­دانند و نه رنگ و لعاب بیرونی بلکه معنا و ایمان درونی می­دانند. این‌ها به این راز بزرگ دست‌یافته‌اند که سعادت و موفقیت چیزی ایستا و ساکن نیست بلکه نوعی فعالیت و تلاش وجدآور‌ است و فی‌نفسه لذت‌بخش است و موفقیت و پیروزی مکانی نیست که در دوردست‌ها قرار داشته باشد، بلکه چیزی است که در اندیشه و آرمان افراد ساخته می­شود. [2]

در مدرسه بانشاط، لذت پیشرفت «جانبی» و «عرضی» بیش از پیشرفت­های «طولی» و «خطی» است. دانش­آموزان در این مدرسه از نفس «تفکر» و «اندیشیدن» بیش از نتیجۀ آن و پاداش­های مترتب بر آن لذت می­برند. در این مدرسه «عرض زندگی» مهم­تر از «طول زندگی» است. عمق فهم و پهنای اندیشه زیباتر و والاتر از طول آن است. [3]

در این مدرسه اساس بلندی و ارتفاع و ارتقای درجات پیشرفت صرفاً نه بر شاخه‌های فرا رونده که در ریشه ­های فرورونده است؛ همچون درختی که بر اساس بلندی آن – نه در ارتفاع ساقه و شاخه – که در عمق ریشۀ آن است.

در مدرسه نشاط ­انگیز، فرصت کافی برای بروز هیجان­ها و تخلیۀ نقش­ها و فشاری‌های روانی به دانش­آموزان داده می‌شود و ماجراجویی و لذت طلبی نوجوانان به شکل سالم و هدایت‌شده تعالی می­یابد.

در این مدرسه الگوهای اصلی واکنش در انسان همواره توأم با هیجان است؛ زیرا هیجان به زندگی انسان رنگ شادی و نشاط می­دهد؛ هیجان به روح و روان آدمی نیرو و انرژی می­بخشد. هیجان‌طلبی دانش­آموزان نه‌تنها محدود و سرکوب نمی­شود، بلکه عوامل تحریک‌کننده و تشدیدکنندۀ آن برای تحکیم و تقویت شوق زیستن و نیروی پیشرفت بیشتر می­شود. [4]

حال پرسش اساسی این است که در مدارس کنونی، مدیران، معلمان و مربیان در برابر این‌گونه هیجانات چه واکنشی از خود نشان می­دهند؟ چند درصد از این برخوردها موجب تعالی هیجان­ها و تلطیف نیازها و تعدیل غرایز جوانان می­شود و چند درصد از این برخوردها موجب انزجار – تنفر – بزهکاری – ناامیدی و ناهنجاری در رفتار جوانان می­شود؟

کسانی که نمی­توانند از آب انباشته‌شده در پشت یک سد به شکل مثبت و سازنده استفاده کنند و توان کانال­ کشی و هدایت کردن انرژی ذخیره‌شدۀ آن را ندارند، یا در برابر این فشارها مقاومت می­کنند و جریان یابی آن را سرکوب می­کنند یا به شکل سازمان نایافته و بی ­جهت آن را آزاد و رها می­کنند. در هر دو صورت حاصلی جز تخریب و ویرانی ندارد. البته «هیجان‌طلبی» باید «خردورزی» را به دنبال داشته باشد و خردورزی بدون هیجان‌طلبی نیز نیروی محرک و شوق آور را به همراه ندارد. درآمیزی متعادل و متوازن «عقل» و «هیجان» و «تفکر» و «تهییج» است که موجب تعالی روح و روان و بهسازی فضای زندگی و اشتیاق به پیشرفت و ترقی می­شود. در مدرسۀ بانشاط هیجانات دانش­ آموزان به رسمیت شناخته می­شود. چه، عشق، شادی، اندوه، ترس، خشم، تنفر، لذت­ جویی، ماجراجویی و ... هیجان­­هایی هستند که اگر در جهت تعالی و تلطیف و تعدیل قرار گیرند، منبع انرژی زندگی می­شوند و زیستن را غرق در شورونشاط و معنی می­کنند و برعکس چنانچه این هیجانات به شیوه­های نامطلوب پاسخ داده شوند یا سرکوب شوند چیزی جز ناکامی و افسردگی و اضطراب و پرخاشگری را به دنبال ندارد. [5]

ریشۀ اغلب پرخاشگری­ها، زودرنجی­ها و تضاد ورزی‌های جوانان و نوجوانان در بدرفتاری بزرگ‌سالان نسبت به هیجانات و انگیزش­های آن‌هاست. درواقع «واکنش»­ های ناسالم دانش ­آموزان بازتاب «کنش» ­های ناسالم بزرگ‌سالان نسبت به آن‌هاست. [6]

یکی از هیجان­هایی که در نوجوانان به اوج خود می­رسد، هیجان ماجراجویی و خطرپذیری است؛ که اگر به درستی با آنان برخورد شود شهامت، شجاعت و پشتکار و ایثار و فداکاری از آن زاییده می­شود؛ و منشأ صلابت و استحکام شخصیت می­شود و برعکس، اگر در برابر این هیجان روان زای درون برخورد تنگ ­نظرانه صورت گیرد، این هیجان به کینه­جویی، گستاخی، بزه­کاری و خلاف­کاری تغییر جهت می­دهد. [7]

جوانان نوجوانانی که در فعالیت­ها و اقدامات اجتماعی و رزمی و ورزشی به استقبال کارهای خطرناک و حادثه ­آفرین می­روند، درواقع در عمق خطر به دنبال جوهرۀ تغییر و تحول­اند. آن‌ها در ذات این خطرها و ماجراجویی­ها در پی اثبات اراده، پشتکار، مقاومت و خودیابی و خود رهبری هستند. آن‌ها با این اقدام، مهارت حل مشکلات و شهامت رویارویی با دشواری­ها و موانع پیشرفت خود را جست‌وجو می­کنند.

در مدرسۀ بانشاط به این نوع کنش­های طبیعی و انسانی جوانان اهمیت بیشتری داده می­شود و از سرمایه­ها و توانایی آن‌ها از منظر مثبت ­اندیشی استفاده کامل می­شود؛ زیرا افراد حادثه­جو و ماجراجو نه‌تنها لزوماً منفی و مخرب نیستند بلکه معمولاً دارای قابلیت­های عظیمی هستند که اگر انرژی و خصوصیات شخصیتی آن‌ها جهت داده شود، سازنده­ای خلاق خواهند بود.

در مدرسه بانشاط، مدیران و معلمان به‌خوبی واقف‌اند که اگر مانع بروز ارتجاعی و ظهور طبیعی هیجانات سالم دانش­آموزان شوند نه‌تنها کمکی به پیشرفت تربیتی و بهبود فضای اخلاقی مدرسه نکرده­اند و نه‌تنها به تعالی و ارتقای بهداشت روانی دانش­­آموزان یاری نرسانده­ اند بلکه بر اثر این سرکوب و واپس ­زنی، موجبات بروز اختلافات رفتاری و ناملایمات هیجانی آن‌ها را فراهم کرده­اند. در مدارسی که هیجان­طلبی دانش­ آموزان سرکوب می­شود نشانه­ه ایی از بی­ انضباطی، بدرفتاری، پرخاشگری، فرار از مدرسه، تقلب گری، بی­اعتنایی مقابله­ای، افسردگی، اضطراب و صدها اختلال روانی، رفتاری و اجتماعی به وجود می­ آید که هرکدام ناشی از واکنش­های غیرطبیعی مربیان در برابر کنش­های طبیعی دانش­آموزان است. اعتیاد به مواد مخدر، گرایش به خلافکاری و جرم و بزه و؟ عملیات باندی در سرقت و تخریب، همه و همه ناشی از فقدان بهره ­گیری مناسب از انرژی هیجان‌طلبی دانش­آموزان است. [8]

در این مدرسه، معلمان و مربیان بر این اصل اعتقاد راسخ دارند که هیجان و شورونشاط دورۀ نوجوانی هرچند، ظاهری تلخ و تخریبی و منفی جلوه­گر می­شود؛ اما در صورت هدایت و پالایش آن‌ها سازنده و انرژی­زا می­شود و اگر از این انرژی بهره ­برداری درست شود گرایش به عشق­ورزی، عرفان، هنر و مذهب را در پی می­آورد و برعکس، اگر سرکوب و واپس رانده شود احتمالاً ابتذال و انحراف و فساد و پوچی را به دنبال خواهد داشت. [9]

جوانانی که به اعتیاد روی می­آورند، گاه به این دلیل است که نیاز به تنوع جویی و هیجان ­طلبی آن‌ها سرکوب یا تحدید شده است؛ زیرا اعتیاد چیزی جز «خود تحریکی کاذب» برای تقلیل فشارها و تنش­های بیرونی نیست. هیجانات و لذایذی که باید از راه‌های سالم ارضا شود و به شکل ناسالم و مخرب ارضا می­شود.

هیپی­گری، رپ نمایی، آرایش­های افراطی و خـودنمایی­های مـبتذل، چـیزی جـز بازتاب انرژی­های سرکوب‌شده یا تحریف‌شده هیجانات جوانی نیست. به همین سبب است که مشاهده می­کنیم تنوع­ گرایی صوری جایگزینی نوگرایی باطنی شده است. مدگرایی در مدل­های لباس ظاهر، جایگزین تعـمیق و تحـول در لباس باطن شده است. سرگرمی­های بی­ حاصـل و سرگردانی­های کور و رغبت­های سطحی جایگزین مطالعه و تحقیق و تأملات درونی شده است. ازجمله، افراط­گری جوانان امروز در گرایش به ورزش، پاسخ به همان سیاست­های تفریطی در سرکوب نیازهای هیجان­ طلبی آن‌هاست.

افراط ­گری جوانان در غرایز جنسی نیز چیزی جز نادیده گرفتن غرایز طبیعی آن‌ها نیست و تشدید و گسترش ارتباط با جنس مخالف ناشی از فقدان جهت‌دهی به نیازهای­ روانی و تلطیف نکردن محیط­های آموزشی و تربیتی در مدارس نیست.

در این مدرسه، برای جلوگیری از اختلافات رفتاری، انحرافات اخلاقی و انزجارهای روانی، سازوکارهای لذت بردن از زندگی و شوق به زیستن را در دانش­آموزان تقویت می­کنند و از تمامی غرایز و نیازهای روانی در شکل مثبت و سازنده بهره می­جویند. در چنین شرایطی است که کرامت و هویت دانش­آموزان حفظ می­شود و هر یک از آن‌ها احساس ارزشمندی و مفید بودن می­کنند و این احساس موجب می­شود که ضمن تقویت خودباوری و خوداتکایی در مقابل فرهنگ بیگانه نیز مقاومت کنند. [10]

در این مدرسه، دانش ­آموز سالم، کسی است که هیجان­هایی چون ترس و شادی، خشم و غم، لذت و الم، اندوه و نشاط، رفاقت و رقابت را به شکل اعتدال یافته و تعالی‌یافته تجربه می­کند.

در مدرسۀ بانشاط به‌جای سرکوب غرایز، راه‌های کنترل و هدایت آن آموخته می­شود و عشق و عشق­ورزی نه‌تنها ممنوع نیست بلکه ممدوح است، مشروط به اینکه در جهت مثبت و سازنده هدایت شود. در مدرسۀ بانشاط نوگرایی و تنوع‌طلبی شور و هیجان‌طلبی، معاشرت و مشارکت‌جویی، دخالت و مداخله­ گری همه و همه نه‌تنها دایرۀ ممنوع و عبور از خط قرمز نیست بلکه به‌منزلۀ نعمت و فرصت و ظرفیت مغتنم برای رشد و تعالی دانش ­آموزان استفاده می­شود.

در اینجا، همۀ عوامل آموزشی و تربیتی به این باور درست دست‌یافته‌اند که نمی­توان با نگرش­های بزرگ سالانه و روش­های کهنه­ گرایانه، نسل جوان و نوجوان را تربیت کرد. آن‌ها به‌خوبی می­دانند که نسل امروز را نمی­توان با روش­های دیروز برای آینده تربیت کرد.

در مدرسۀ بانشاط، واقع ­بینی، سنت ­گرایی و آینده ­بینی جایگزین ذهنی­گرایی، تجددگرایی و گذشته ­نگری می­شود؛ لذا، مدیریت ایستا جای خود را به مدیریت اقتضایی می­دهد و بخشنامه­ها و مقررات مکانیکی به شیوه­نامه­ های انسانی تبدیل می­شود. [11]

در این مدرسه حق مداری جایگزین سلیقه مداری، شایسته‌سالاری جایگزین رابطه سالاری می­شود و روش­های دیکته­ای و کلیشه­ای جای خود را به روش­های هدفمندانه و پویا و فعال می­دهد. در این مدرسه به‌جای تحمیل ارزش­های دینی و اخلاقی برای دانش­آموزان، موقعیت و شرایطی را فراهم می­آورند تا با مشارکت و دخالت فعال خود پی به فلسفه نظم و مقررات و ارزش­های پذیرفته‌شده ببرند.

آموزشگاه، پایگاه تبادل عواطف به‌جای انتقال صرف دانش، پایگاه مناسبات انسانی به‌جای مناسبات اداری صرف و کانون امنیت و آرامش به‌جای ترس و اضطراب و تنش است. در این مدرسه مدیر مدرسه یک رهبر آموزشی – تربیتی است و نه صرفاً یک فرمانده اداری و آموزشگاهی. [12]

در این مدرسه راهبرد مشارکت جویانۀ مدیریت مدرسه، واگذارنده، تفویض کننده و توزیع‌کنندۀ قدرت در میان معلمان و دانش­آموزان است. این واگذاری نه از راه تحکم و ارتباط عمودی که از راه توافق و ارتباط افقی امکان­پذیر می­شود. در چنین مدارسی است که همۀ عوامل یاد دهنده و یادگیرنده در چرخه ­ای از فعالیت و خلاقیت باروحیه‌ای طرب­انگیز و دل­انگیز به کار خود سامان می­دهند.

در مدرسۀ بانشاط اهداف آموزش‌وپرورش با مشارکت یادگیرندگان کشف می­شود و از هرگونه تحمیل یا تدوین قبلی اهداف خودداری می­شود. در این مدرسه، روابط بین انسان­ها انسانی است و نه اداری، عاطفی است نه ماشینی، اطاعت دانش ­آموزان از مقررات در مدرسۀ طربناک نه منظور که مطبوع است و نه از روی ترس و تهدید که بر اساس احترام و ادب است. انضباط نیز در این مدارس درونی و وجدانی است و نه بیرونی و پلیسی. [13]

در مدرسۀ بانشاط ارادۀ دانش ­آموزان به‌عنوان مؤلفه‌ای مداخله­گر در تصمیم­گیری­ ها، برنامه ­ریزی­ها و هدف‌گذاری‌ها در نظر گرفته می­شود. این اداره برخاسته از تمایلات، نیازها و خواسته­های بالنده و مقبول و متعالی دانش­ آموزانی است که در سایه اقتدار و احترام و استقلال به آن دست‌یافته‌اند. [14]

در مدرسه نشاط­انگیز همه درس­های آموزشی به پیامدهای تربیتی منجر می­شود. تعلیمات دینی به رغبت دینی، معلومات تاریخی به بینش سیاسی، بینش اجتماعی به مهارت­های زندگی، هندسه و ریاضیات به تفکر منطقی، هنر و نقاشی به خلق و آفرینش ادبی و ادبیات فارسی به تأدیب و آراستگی وجود تبدیل می­شود. [15]

در مدرسۀ بانشاط، شادابی و طرب­آوری جزو نظم طبیعی و کاربرد درونی زندگی سالم است. چه، زندگی یعنی انرژی خالص خلاق که فی‌نفسه واجد انبساط و شکوفایی است. نیروی ناب زندگی در تربیت نشاط­ انگیز تمامی پهنه وجود آدمی را در برمی­گیرد. هنگامی‌که شوق زندگی تقویت می­شود، نیروی خلاقیت و ابتکار فزونی می­گیرد.

«آفرینش چیزی تازه نه توسط عقل بلکه از بازی غریزی که ناظر بر شادابی درونی است انجام می­پذیرد، درواقع ذهن خلاق، با موضوع موردعلاقه‌اش باز می­کند.» [16]

در مدرسۀ بانشاط اوقات فراغت به‌واقع اوقات فراغت است و تلاشی برای پر کردن آن صورت نمی­گیرد. در حقیقت، اوقات فراغت وقفه­ای خلاق و آرام‌بخش بین فعالیت­های متراکم و اجباری و تنش‌زا است فرصتی برای دانش­آموزان فراهم می­آورد تا در این فراغت خود را بازیابند و در این بازیابی اندیشه و آموزه­ های خود را از نو بازآفرینی کنند. همان‌گونه که کاپرا به‌خوبی بیان کرده است:

در طول (این) دوره ­های استراحت و فراغت، پس از فعالیت فشرده فکری است که گویی ذهن شهودی ادارۀ امور را به دست می­گیرد و قادر می­شود که ناگاه بینش­های روشنگرانه­ای تولید کند که تا این اندازه «وجد» و «سرخوشی» می­آورند. [17]

این وجد و سرخوشی در تربیت نشاط­ انگیز خود منشأ انرژی روانی و زایندۀ ابتکار و خلاقیت در دیگر ابعاد زندگی است و آموزه­های درون مدرسه را به بیرون از مدرسه و از حصار نمره و معدل به گسترۀ عشق و نظر فرا می­کشد.

در مدرسۀ بانشاط، سلامت روانی یعنی احساس وجد شورانگیز و اشتها به پیشرفت دل‌انگیز، وجد خواستن، شور دانستن، اشتیاق به برخاستن، شوق زندگی وقاحت برافراشتن، احساس آسودگی درونی به‌رغم ناامنی­ها و ناملایمات محیطی. [18]

در چنین شرایطی از سلامت روانی و شادابی عاطفی است که ذهن، فعال و خلاق می­شود. ذهن در احساس ایمنی سرشار از تمرکز و لبریز از تنوع اندیشه می­شود؛ چراکه احساس امنیت درونی ناشی از بهداشت روانی و سلامت نفسانی است. امنیت روانی زمینه را برای بروز استعدادها و زمینه را برای برون‌ریزی نیازها فراهم می­آورد. [19]

اصولاً تأمین نیازهای اساسی انسان مترادف با تأمین نشاط عاطفی خواهد بود. اینکه این نیازها توسط خود فرد یا اطرافیان صورت پذیرد در تأمین نشاط چندان تفاوتی نمی­کند. البته هر چه فرد در تأمین نیازهای خود مشارکت بیشتری داشته باشد، احساس نشاط بیشتر توأم با موفقیت بیشتر خواهد داشت؛ بنابراین وجود فضای آموزشی بانشاط می­تواند تأمین‌کنندۀ انواع نیازهای درونی، عاطفی و حتی برخی از نیازهای بیرونی فراگیران را تأمین نماید.

جوسازمانی مدارس شاد

آنچه مجموعۀ ویژگی ­های درونی یک مدرسه را از مدرسۀ دیگر متمایز ساخته و رفتار کارکنان آن را تحت تأثیر قرار می­دهد، جو سازمانی مدرسه، نامیده می­شود. جو سازمانی مدرسه حاصل تلاش و کوشش روابط و کنش­های متقابل گروه­های درونی مدرسه یعنی مدیر و معلمان، کارکنان و دانش­آموزان است. آن‌ها ضمن کار و فعالیت می­کوشند تا موازنۀ بین ابعاد ساختاری، شخصی، گروهی و فرهنگی نظام مدرسه را به وجود آورند. مدیر برای ایجاد جو سازمانی و جوسازی رفتاری و عاطفی بین کارکنان و اولیای دانش­آموزان، باید به نکات زیر توجه داشته باشد:

مدیر به معلمان به‌عنوان افراد دارای شخصیت، احترام می­گذارد و سعی می­کند یار و مددکار آنان باشد؛

مدیر به معلمان به‌عنوان نیروهای فکری و خلاق مدرسه احترام می­گذارد و در ادارۀ امور مدرسه از نیروی فکری آن‌ها نهایت استفاده و بهره را می­برد؛

مدیر با ایجاد فضایی سرشار از صمیمت، موجبات افزایش روحیۀ گروهی، اعتمادسازی، جو عاطفی و دوستانه، روابط انسانی و تعهد شغلی کارکنان را فراهم می­آورد؛

مدیر مدرسه با ایجاد روحیۀ گروهی موجب می­شود معلمان مدرسه ازلحاظ نیازهای اجتماعی، احساس رضایت و خشنودی کنند و درعین‌حال، از انجام‌وظیفه و موقعیت فراهم‌شده لذت می­برد؛

مدیر مدرسـه با ایجاد روحـیۀ مشارکت­ پذیری در دانـش­آموزان، مـعلمان و اولیای دانش ­آموزان برای ادارۀ امور مدرسه، می­تواند جو عاطفی و کاری بسیار ایجاد کند؛ [20]

مدیر مدرسه با ایجاد جو احترام متقابل میان معلمان و دانش­آموزان و احترام متقابل بین معلمان و مدیر، زمینۀ ارتقای کیفیت آموزشی، احساس ثمربخشی، تدریس موفق و مؤثر، احساس تکامل و رشد در کار خود، احساس رضایت­مندی شغلی و درنهایت اجرای طرح­ها و برنامه ­های تصویبی شورای مدرسه را به وجود می­آورد؛

حاکمیت مدیریت، اخلاق و روابط انسانی و ... را پیوسته در نظر می­گیرد؛

به دانش ­آموزان و برنامه­ های درسی و تربیتی آن‌ها اهمیت می­دهد؛

چنین مدیری در مدرسه، به انتظارات اولیای دانش ­آموزان در خصوص آموزش‌وپرورش فرزندانشان اهمیت می­دهد. [21]

برنامه­های کیفیت‌بخشی به فعالیت آموزشی و پرورشی در مدارس شاد

آموزش معلمان درزمینۀ روش­ها و رویکردهای نوین یاددهی و یادگیری (آموزش مشارکتی) از طریق همیاری – هوش و بارش مغزی، قدرت حل مسئله، فرایند یاددهی و یادگیری؛

برگزاری بازدیدها و اردوهای علمی دانش ­آموزان به‌طور مستمر، ماهانه یا هر سه ماه؛

برگزاری کلاس­های تقویتی و فوق‌برنامه از قبیل قرآن، نهج­البلاغه، نقاشی، خطاطی، رایانه، معرق­کاری، سفالگری، زبان­ انگلیسی، کاردستی، آموزش سرود و آهنگ­های انقلابی؛

واگذاری مسئولیت­های مدرسه به دانش­آموزان و ایجاد محیط مشارکتی برای فعالیت­هایی از قبیل شهردار مدرسه، خبرنگار مدرسه، مأموران انتظامی، مسئولان بوفه، گزارشگر، پیک بهداشت، مسئولان صبحگاه، شورای مدرسه و ...؛

برپایی نمایشگاه­های فصلی و به مناسبت­های گوناگون از کارهای دستی دانش­آموزان؛

برگزاری مسابقات مختلف علمی و فرهنگی در بین دانش­ آموزان؛

برگزاری مسابقات آشپزی؛

اهدای کارت­های تشویق اخلاقی، آموزشی و پرورشی؛

طرح اشتراک صد درصد دانش ­آموزان برای مجلات علمی و رشد؛

ایجاد فرهنگ مطالعه در مدرسه (20 دقیقه در زنگ سوم)؛

تولید و نشر ماهنامه علمی و فرهنگی در مدرسه، توسط دانش ­آموزان؛

ایجاد ایستگاه شادی در زنگ­های تفریح، مشارکت دانش ­آموزان؛

گسترش فرهنگ نگهداری و مراقبت از امکانات و تجهیزات در دانش­ آموزان؛

ایجاد انواع قفسه­ ها بر روی دیوارهای راهروی مدرسه برای گذاشتن وسایل و ابتکارات دانش ­آموزان؛

اجرای نمایش و تئاتر در مدارس؛

بیان قصه­ های کودکانه، اشعار و سرود دسته‌جمعی در مدرسه (ابتدایی و راهنمایی)؛

فراهم کردن وسایل ورزشی مثل سرسره، تاب و اَلاکلنگ در محیط مدرسه در مقطع ابتدایی؛

تقویت فعالیت­های روزنامه­ نگاری در مدارس؛

استفاده از فنونی مانند خطاطی، طراحی، رنگ کردن درب، رنگ کردن تابلوها و نوشته ­های مدرسه؛

نمایش فیلم آموزشی در خلال برنامۀ درسی؛

توجه جدی به کلیۀ امور بهداشتی مدرسه؛

پیش­بینی و راه­اندازی اتاق علمی و پژوهشی؛

تزیین مدرسه با زیباترین مناظر شاد و چشم­ نواز در قاب درختان، گیاهان و ...؛

وجود تابلوهای «خوش‌آمدید» و ... به زبان فارسی، انگلیسی و عربی در محل­های مناسب و معرض دید دانش­ آموزان، معلمان و اولیا.

پی نوشت‌ها:

[1] . (کریمی، 1384: 87)

[2] . (مک گراهیل، 1387: 69)

[3] . (همان: 71)

[4] . (رضایی، 1386: 91)

[5] . (مک گراهیل، 1387: 73)

[6] . (رزم وند، 13870: 111)

[7] . (همان: 113)

[8] . (کریمی، 1384: 95)

[9] . (همان: 97)

[10] . (مک گراهیل، 1387: 79)

[11] . (همان: 81)

[12] . (رضایی، 1386: 96)

[13] . (رزم وند، 1387: 116)

[14] . (همان: 117)

[15] . (کریمی، 1384: 101)

[16[ . (یونگ، به نقل از کریمی، 1384: 103)

[17] . (همان: 106)

[18] . (رضایی، 1386: 98)

[19] . (همان: 99)

[20] . (رضایی 1386: 60)

[21] . (رضایی، 1386: 61)

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.