
مقالات
اوقات فراغت هدفمند
محمد معینی خواه
خلاصه :
شخصیت فرد آنچنانکه در خلال اوقات فراغت شکل میگیرد و رشد میکند در حین کار تحت تأثیر قرار نمیگیردمقدمه
در رابطه با مفهوم اوقات فراغت، غالباً این اوقات را به معنی ساعتهای بدون برنامه و اوقات غیررسمی تلقی مینمایند و برای همین منظور بزرگسالان، مربیان و اولیا برای جلوگیری از هدر رفتن این اوقات سعی میکنند با برنامهها، سرگرمیها و اشتغالات مختلف اوقات فراغت دانشآموزان را پر کنند. حالآنکه فلسفۀ اوقات فراغت در این است که فرد بدون اجبار و عاری از چارچوبهای قبلی، بدون اشتغال ورزی دیگر ساخته، خود با میل و رغبت به فعالیتهای دلخواه خود بپردازد.
در اینجا ممکن است فوراً اعتراض شود که اگر قرار باشد هر فردی به فعالیتهای دلخواه خود بپردازد و ازآنجاکه اساساً آدمی تمایل به هواهای نفسانی دارد، این خطر احساس میشود که فرد با این آزادی دچار انحرافات و کج رویهای مختلف شود.
از همینجا مطلب دیگری مطرح میشود که میتواند منظور ما را از اوقات فراغت به این سبک و سیاق روشنتر نماید و آن اینکه وظیفۀ مربیان و برنامهریزان تربیتی تأمین مستقیم و پر کردن فیزیکی و یکجانبه اوقات فراغت دانشآموزان نیست، بلکه آنان فقط زمینهساز، فراهمکننده و معرفی کنندۀ فعالیتهای سالم، سازنده و مفید هستند.
البته منظور ما از بیان این مطالب این نیست که مدعی باشیم قطعاً برنامههای تأمین اوقات فراغت حاصلش مغایر و متضاد باهدفهای موردنظر است بلکه حساس سازی و برجستهسازی آن بخشی از فعالیتهاست که بادید و باور بدیهی و قطعی و با نوعی غفلت و حجاب نا هشیارانه از آن گذر میکنیم.
با این وصف میتوان بهروشنی بیان داشت که منظور ما از اینکه تأمین اوقات فراغت مانع فعالیت خودانگیخته در اوقات فراغت است چیست.
اگر در تنظیم اوقات فراغت دانشآموزان تمایل درونی، دخالت فردی و انتخاب فعالانه آنها را در نظر نگیریم، تأمین اوقات فراغت چیزی جز سرگرم کردن، پر کردن فیزیکی اوقات و عاریهای بودن آن نخواهد بود.
در چنین شرایطی هرچند توانستهایم خلأ موجود اوقات فراغت را ظاهراً و رسماً پرکنیم اما دانشآموزان شخصاً و عمیقاً با آن برنامهها درگیر نشدهاند و اگر درگیر نشوند و برنامهها را از آن خود بهطور خودانگیخته و فیالبداهه ندانند حالت تصنعی و بیریشگی احساس میکنند؛ درحالیکه اوقات فراغت بهترین، بارورترین و غنیترین و خلاقترین موقعیت برای فرد است تا بهدوراز قیدوبندها و قالبها، بتواند خلاقیت و آفرینش، نوآوری و تفکر سیال و فعال خود را به نمایش بگذارد.
در اینجا به پارادوکسی برخورد میکنیم که ازیکطرف گفته میشود که اوقات فراغت، فرصت آزادی است که فعالیت پیشبینیشدهای صورت نمیگیرد و بهعبارتدیگر، وقت هدررفتهای است که در خلال آن هیچ کاری انجام نمیگیرد و از طرف دیگر گفته میشود که اوقات فراغت منشأ خلاقیت، شکلدهی شخصیت، تأمین انرژی و بازیابی قوای حیات، کشف و اختراع و ابتکار ارزیابی و بازیابی خود هست.
ظاهراً این تعابیر دوگانه متناقض جلوه میکند. چگونه ممکن است در اوقاتی که فرد به کمترین سطح احساس مسئولیت میرسد و از یک نظر فرصت هدر شدهای را میگذراند انتظار خلاقیت و نوآوری از آن را داشت، چگونه است که در شرایط غیر اوقات فراغت یعنی اوقات رسمی، اوقات کار و فعالیت و اشتغال، اوقات موظف و اوقات عمدۀ زندگی چنین محصول و بازدهی را به ارمغان نمیآورد. چگونگی حل این تناقض، درواقع دستیابی ظریف و عمیق به آن مفهوم و برداشتی از اوقات فراغت است که ما در پی آن هستیم؛ و اگر در حل این تناقض از راه وحدت و بهدوراز تضاد و تعارض برخورد شود منظور حاصل است و اگر این مرزبندی به شیوۀ تنگنظرانه و سادهاندیش، همچنان عمیق و عمیقتر شود نمیتوان انتظاری در اشتراک مساعی و تفاهم برداشت، از مفهوم اوقات فراغت را تصور کرد.
اگر بپذیریم که عمدهترین بخش شکلگیری شخصیت آدمی بهویژه کودکان و نوجوانان در اوقات آزاد، فارغ از همۀ وظایف و برنامههای از پیش تعیینشدۀ بیرونی و (دیگر ساخته) است و اگر قبول کنیم که ذهن هنگامی به جوشش و خلاقیت میافتد که منشأ تحریک آن تمایلات درونی و خودانگیخته باشد و فرد فعالانه و با انتخاب آزاد و بهدوراز انتظارات بیرونی و مقبولیت نماییها و نقش بازیهای تصنعی در شکل دادن افکار و اندیشهها و اعمال خود دخالت نماید آنگاه میتوان به فلسفۀ وجودی اوقات فراغت آنهم با جهتگیری مثبت و رشد دهنده و کمال زا پی برد.
کافی است نگاهی به زندگانی بزرگان، دانشمندان، مخترعان و علما و عرفای بزرگ بیندازیم و به شیوۀ تجربی، عمقی و بالینی زندگینامۀ آنان را مطالعه نماییم و این مطالعه و تفحص را بهقصد ردیابی سرمنشأ خلاقیتها و پیدا کردن نقطۀ شروع کشفیات و اختراعات یا تحولات روحی و معنوی آنها انجام دهیم آنگاه پی خواهیم برد که هیچگاه این شرایط زمانی و مکانی نبوده است که از قبل یا با دخالت دیگری و با برنامههای از پیش تعیینشده تحمیلی به وجود آمده باشد.
غالب روانشناسان و جامعه شناسان معتقدند اوقات فراغت دارای نقش اساسی در تکوین شخصیت انسان و بلکه کلیت وجود آدمی است. شخصیت فرد آنچنانکه در خلال اوقات فراغت شکل میگیرد و رشد میکند در حین کار تحت تأثیر قرار نمیگیرد؛ چراکه کار و شغل، شرایطی یکسان و پیشبینیشده برای فرد ایجاد میکند، که طی دقایق زمانبندیشده و تکراری آن قدرت خلاقه آدمی را مجال بروز نمیدهد. آزادی و رهایی از اوقات فراغت موظف، زمینۀ اساسی برای مطرحشدن و خلاقیتهای هنری، ادبی، فنی، ... هرگز مجالی نمییابند مگر در فضایی آزاد و مستقل و برخوردار از حرمت انسانی بهنحویکه نه الزامی در کار باشد و نه فشاری و نه قاعده و برنامۀ از پیش تعیینشدهای.
این طبیعت موقعیت درونی انسان است و عقل آگاه و فعال از برنامههای دستوری در هر شکل (رسمی و غیررسمی، مستقیم و غیرمستقیم) اعم از کار و کسب یا سرگرمی برای زندگی سرباز میزند.
بر این اساس درمییابیم که بررسی اوقات فراغت بر اهمیت و بهکارگیری آن برای گذراندن راحت و نیز بهرهبرداری از آن تأکید میکند. چهبسا یک فعالیت پربار و یک کار سازنده در اوقات فراغت و سرگرمی بیشتر حاصل شود تا در یک موقعیت بهاصطلاح کاری و شغل رسمی و چهبسا در یک موقعیت کاری و شغلی، فرصت سرگرمی و تفریح بیشتر فراهم شود.
این مسئله بستگی دارد به نوع نگرش، انگیزش علاقۀ فرد در موقعیتی که برای او فراهم میآید.
اوقات فراغت در یک شهر با روستا متفاوت است. اوقات فراغت برای یک دانشآموز مرفه با دانشآموز محروم متفاوت است. نگرشها، انگیزهها و علایق افراد بهحسب موقعیتها و شرایط و تجربیات نسبت به اوقات فراغت یا اوقات کاری متفاوت است.
نتیجهگیری
همانگونه که ملاحظه شد دیدیم که فلسفۀ اوقات فراغت از پیچیدگی، تنوع و تفاوتهای بنیادی برخوردار است و هر فردی بر اساس تفاوتهای زیستشناختی، فرهنگی، نگرش و تجربیات گذشته، اهداف و مقاصدی که برای آینده خود در نظر گرفته است تعبیر متفاوت یا متضادی نسبت به دیگران در مورد تأمین اوقات فراغت خود دارد.
حال برای نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها و راهبردهای عملی، بهتر است به این سؤال پاسخ دهیم که برای تأمین اوقات فراغت دانشآموزان به گونهای که از آسیبهای احتمالی جلوگیری نموده، بهدوراز قالبهای از پیش تعیینشده، آنها بتوانند در فرصت آزاد و خودانگیخته، به فعالیتهایی مشغول گردند که بازده آن اتصال به معنویت، ایمان، خودشناسی، خلاقیت، آرامش و کمالجویی باشد چه باید کرد؟
برای پاسخ به این سؤال نسبت به آنچه گفته شد رعایت نکاتی که میآید میتواند مؤثر واقع شود:
وجود تعدد و تنوع فعالیتها و برنامههایی که در خلال آن دانشآموزان بتوانند بهصورت انتخابی، آزاد، خودانگیخته و به میل خود به آن مشغول گردند؛
پرهیز از تبدیل اوقات فراغت به اوقات سرگرمی، گذراندن وقت، صرف انرژی بیهوده و اشتغالات بدون هدف؛
دانشآموزان در اوقات فراغت باید محصول کار آیی، خلاقیت و اثرگذاری خود را احساس کنند؛
در اوقات فراغت باید زمینهای فراهم شود که دانشآموزان فرصت کاوش، تفکر، تأمل دربارۀ خود و خدای خویش را داشته باشند؛
ازآنجاکه انسان ضمن اینکه (ثبات و یکنواختی) را در جای خود مطلوب میداند، تغییر را در فطرت خود دارد و بهتناسب این ثبات خواهی و تغییرپذیری باید زمینهها و شرایط متفاوتی فراهم نمود؛
حقیقتیابی، شکوفایی، خیرخواهی و دوستی ازجمله عناصر سازنده یک برنامه اوقات فراغت هست. این مفاهیم باید در خلال فعالیتها بهصورت غیرمستقیم، غیرکلامی و عملی نمایان شود؛
بگذارید دانشآموزان آنچه را که شما خواهان آن هستید خودشان به خواست خودشان برگزینند، دستیابی به چنین موقعیتی ظرافت تربیتی و هنر برنامهریزی ویژهای را میطلبد؛
بر اساس حدیث نبوی «ان ا... یبعضو شاف الافارغ»؛ خدا دوست ندارد که جوان فارغ باشد. بهمحض فراغت بیحاصل شرایطی فراهم آورید تا بهحسب نیاز و علاقۀ دانشآموز اشتغال مفیدی صورت گیرد؛
(این مفید بودن را باید خود دانشآموز احساس کند نه ما)
بر اساس فرازی از دعای امام سجاد(ع) که میفرماید: «اللهم صفی الایام خلقتی له» سعی کنید سمتوسوی اوقات فراغت در جهتی قرار گیرد که سرمایههای فطری و الهی نهفته در وجود او شکوفا گردد؛
10- در برنامههای اوقات فراغت حس کنجکاوی، حیرت، شکوه و پرسشگری دانشآموزان را تحریک کنید بدون اینکه پاسخ مستقیم و آمادهای در اختیار آنان قرار دهید؛
روابط صمیمی، ساده اما جدی در تعامل بین فردی دانشآموزان با مربیان میتواند در تبعیت جویی و اطاعتپذیری از مقررات و ارزشهای موردنظر مؤثر واقع شود؛
دانشآموز باید بین لذت و نشاط تفاوت قائل شود. لذت چیزی است که طبیعت برای ما به وجود آورده است تا ادامه حیات دهیم ولی بهعنوان هدف زندگی قلمداد نمیشود؛ اما نشاط و شادمانی همواره ندا میدهد که زندگی موفقیتآمیز و پیروز است، این احساس باید طوری طبیعی و درونی در دانش آموزان زنده شود؛
در آموزش مهارتهای موردنظر در اوقات فراغت باید به این نکته توجه کرد که؛ آموزش باید آزاد باشد و آموزش آزاد آن است که اول دوست داشته باشد و سپس آموخته شود و پسازآن مورداستفاده قرار گیرد؛
فعالیتها و برنامههای اوقات فراغت باید از جنبههای مختلف متفاوت باشد (ذوقی، ابتکاری، مهارتی، تفریحی، ...)؛
اهتمام و توجه به تفریحات بدنی از طریق افزایش انواع بازیها جهت آزادسازی انرژیهای سرکوبشده فشارها و تنشها.