![](/server/php/files/8938/25660/images/6392de8cb0d28.jpg)
مقالات
تربیت حماسی؛ چیستی و چرایی
خلاصه :
«بسیج»، اساساً یکی از مدلهای مبتنی بر تربیت حماسی است... ادامه از شمارة قبل
آنچه در پی میآید، مصاحبهای مفصل با دانشمند گرانمایه، جناب حجتالاسلاموالمسلمین حاج علیاکبری، نمایندۀ مقام معظم رهبری در اتحادیۀ انجمنهای اسلامی دانشآموزان، پیرامون زوایای مختلف «تربیت حماسی» هست؛ مصاحبهای که حاصل سالها فکر و مطالعۀ ایشان است که به طرح مقولۀ تربیت حماسی منجر شده است. تربیت حماسی کلیدی است که میتواند راهکار بسیاری از ناهنجاریها و آسیبهای جدی در حوزۀ تربیت فردی و اجتماعی باشد. در این مصاحبه، به تعریف، لزوم، ویژگیها، آسیبها و مسائل مختلف دیگر در باب تربیت حماسی پرداختهشده است که تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
نکتهای را در اینجا اشاره میکنم که «بسیج»، اساساً یکی از مدلهای مبتنی بر تربیت حماسی است؛ منتها «سازمان بسیج» چیزی است و «فرهنگ بسیجی» چیز دیگری. اتفاقاً درجاهایی، متأسفانه سازمان بسیج عایق فرهنگ بسیجی میشود؛ چون بالاخره سازمان است و سازوکار خاص خودش را دارد. اگرچه دوستان ما در سازمان بسیج، در حال تحول در رویکردها و سبکهایشان هستند ولی بههرحال، ساختارها ممکن است مشمول مرور زمان شده و دچار کهنگی شوند؛ بهگونهای که عایق آنچه در ابتدا بودهاند تبدیل شوند. باید مراقب این مسئله بود. یادم هست دوستان در بهروزرسانی این مدل تربیتی، گاهی دچار اشتباهاتی میشدند. نتیجه هم این بود که چون مثلاً خانواده و محیط آموزشی اقبال لازم را نشان نمیدهد، مشوّقهایی (مانند معافیت از سربازی و سهمیه و مانند آن) ایجاد کنیم که همان مشوقها، عملاً گاهی این مدل تربیتی ناب را به مذبح برد. اینها اشکالاتی است که در ارائۀ الگوها و بهروزرسانی آنها ممکن است پیش بیاید و لذا این را هم میتوان به آسیبهای مذکور ضمیمه کرد.
به نظر میرسد که بزرگترین چالش تربیت حماسی در عرصۀ اجرایی، همین باشد که نهادهای ما نتوانند این سبک را در کنار روالهای اداری و سازمانی خود بپذیرند و هضم کنند و لذا تربیت حماسی مجبور باشد که به دنبال الگوهای غیر نهادی باشد. نظر شما چیست؟
اینکه میفرمایید تا حدودی درست است؛ منتها ما خوشبختانه الآن توانستهایم به نهادهایی برسیم که به پیشرفت آرمانها و ایدههای ما بسیار کمک کرده است. البته یک نکتۀ مهم هست که وقتی نهادی به وجود میآید، سازوکار و ساختارها و تنظیماتش باید طبق مبانی و الگوهای اصلی آن شکل بگیرد و طراحی بشود؛ در مسیر حرکت هم باید دائماً از انحراف مراقبت شود، ضمن آنکه باید بتواند خود را بهروز و نوسازی کند.
نمونۀ بارز آنچه گفتم، در عرصۀ حرکتهای علمی، جهاد دانشگاهی و رویان و امثال آن است که کاملاً مبتنی بر آرمانها و انگیزههای جهادی است. درواقع مشکل این است که ما یک ایدۀ ناب انقلابی دینی را به یک ساختار کهنه، فرسوده و محافظهکار دادهایم. بعد هم بهجای اینکه آن مجموعه احیاء شود، ایدۀ ما دچار رکود میشود.
بههرحال، بنده با شما موافقم که ما چارهای جز نهادسازی بر طبق مبنای خود نداریم؛ چراکه میبینیم هر جا مبتنی بر خواستههای انقلابی خود موفق شدیم یک ساختار هماهنگ ارائه کنیم، آن ساختار توانسته در زمان خوبی نتایج لازم را به ما بدهد؛ مثل عرصههای علمی، دفاعی، نظامی و سازندگی که نمونههای فراوان دارد.
البته هنوز پرسشهای بسیاری مانده که گویا در این مجال طرح آنها میسر نیست؛ لذا ممنون خواهم شد که صحبتهای پایانی شما بیشتر با نگاه به مخاطب اصلی این گفتوگو که مربیان و رابطان خیمههای معرفت هستند، ارائه شود.
مبتنی بر رویکرد تربیت حماسی، معتقدم که میتوانیم از تمام ظرفیتهای این تشکیلات استفاده کنیم. بهعنوان یک کار الگویی و جایی که واقعاً زمینه مهیاست، میتوان به پایگاههای مهم خیمههای معرفت اشاره کرد. البته منحصر به آنجا هم نیست. ما هم در مدلهای سازماندهی، هم در خیمههای معرفت، هم در هیئتهای انصار المهدی(عج)، هم در بخشهای علمی، هنری و ادبی، واقعاً از همۀ دوستان توقع داریم که از تمام این ظرفیتها، مبتنی بر این رویکرد استفاده کنند. نباید فرصت را از دست بدهیم. الآن حتی به دوستان سپردهام که مؤسسه علمی آیندهسازان ما هم باید بر اساس این الگو بازآفرینی و سازماندهی مجدد شود؛ یعنی با این الگو که تفکر خلّاق و نقّاد و علمی را در بین اعضایش دامن بزند و شجاعت علمی را در بچهها به وجود بیاورد.
خیمههای معرفت ما که اصلاً با همین نگاه طراحیشده که مخاطب محور باشد؛ یعنی با حضور خودِ دانشآموزانِ در جستوجوی معرفت؛ لذا در آنجا باید به این عطش دامن زد و عطش معرفتی بچهها را دوچندان کرد. بعد هم با ارائۀ راهکارهای صحیح به آنها، شجاعت لازم را جهت تلاش برای یافتن پاسخ به سؤالات بنیادین در آنها ایجاد کرد. من همیشه به دوستان گفتهام، خیلی جاها، شما بهجای اینکه خیمه معرفت برپا کنید - با آن مدلی که ارائهشده بود – بهاشتباه کلاس برگزار میکنید؛ غافل از اینکه ما میخواستیم این طرح از کلیشۀ کلاس خارج شود؛ ما میخواستیم بگوییم که خیمه معرفت یعنی جایی که این هنر را دارد که به عطش معرفت که در فطرت همۀ انسانهاست دامن میزند و خودِ مخاطب را برای رسیدن به پاسخ به میدان میآورد؛ بنابراین، مربی ما باید این هنر را داشته باشد که بتواند سؤالات را خوب طراحی کند؛ یعنی کمک کند که سؤالات اصلی مخاطب بروز کند.
این مصاحبه برای من یکی از پربارترین و غنیترین گفتوگوهایی بود که تاکنون تجربه کرده بودم. لازم میدانم که هم از طرف خود و هم از جانب سایر متصدیان نشریه به خاطر فرصتی که در اختیار ما گذاشتید از شما تشکر کنم.
من هم تشکر میکنم از جنابعالی و دوستانی که متصدی این کار بسیار مهم هستند و صمیمانه برای شما و ایشان آرزوی توفیق دارم.
بهعنوان آخرین مطلب عرض میکنم که بنده معتقدم که مدرسه ممتاز تربیت حماسی، مدرسۀ عاشوراست. خوشبختانه الگوهای ناب هم در این مجموعه، در همۀ سطوح موجود است. با یک نگاه دقیق، درمییابیم که واقعاً عاشورا نجاتبخش عصر ماست و امام حسین(ع) همیشه کشتی نجات بوده و هست. همینطور دفاع مقدس که میتوان گفت فرصتی بود برای اینکه آموزههای مدرسۀ عاشورا، متناسب بازمان و شرایط کنونی مجدداً عملی شود و به ظهور برسد. الآن همین مجموعۀ عظیم شهدا، جانبازان و حماسهآفرینان ما بسیار قابل الگوگیری هستند. من به دوستانی که طرح همکلاسی آسمانی را در اتحادیه پیشنهاد دادند، عرض کردم که هرکدام از این دانشآموزان شهید، یک مدرس و استاد عالیرتبه در مدرسۀ تربیت حماسی هستند؛ با این نگاه باید بچهها را به این محضر برد؛ خصوصاً با توجه به اینکه دست شهدا به نصّ آیات قرآنی و روایات اهلبیت(ع) و حتی به تجربه، بسیار باز است. اینها کسانی بودند که توانستند این ایده را در اوج آن و متناسب بازمان خود، اجرایی و پیاده کنند. ضمناً به دوستان میگویم که از جانبازان و سایر ایثارگران غافل نشوید؛ آنهایی که سر حرفشان ماندند. جانبازی که در تمام این سالها و بااینهمه فراز و نشیب بر سر ایمانش مانده، اگر نگوییم بالاتر است، بههیچوجه کمتر از شهید نیست؛ او شهید زنده است؛ کسی که بهرغم دردهای بیستساله، هنوز بر سر حرف و اعتقادش ایستاده است. اینها الگوهای قابل بهرهبرداری و بسیار روشنی هستند.
غرض اینکه ما باید هم از ظرفیت معارف عاشورا و الگوهای عاشورایی و هم از معارف دفاع مقدس و الگوهایش بیشترین استفاده را ببریم. این عرصه بسیار پرجاذبه است و ما نمونههای امروزی زیادی هم در این بخشداریم. مثلاً شخصیتهایی مثل امام موسی صدر و چمران راداریم که توانستند به شکل یک زوج موفق، مبتنی بر این رویکرد عمل کنند و بنیانهای یک حرکت بزرگ را در لبنان بگذارند که آثارش را امروز میتوانیم ببینیم. شخصیتی مثل شهید چمران اگر وارد عرصه علمی میشود هم با همین رویکرد است؛ در عرصۀ سازندگی، جهاد و شهادت و خلاصه همهجا همینگونه است. من در سفری که به لبنان داشتم، در شهر صور یا صیدا به هنرستانی دعوت شدیم نامش هنرستان شهید چمران بود (البته آنها «شمران» نوشته بودند). بعد فهمیدیم که آنجا را خود دکتر چمران، با همان الگو ساخته است؛ و چقدر دقیق! ایشان در حیاط هنرستان، با همان ذهن خلاق خودش آیۀ کریمه قرآن را که حق و باطل را به آب و کف مثال میزند نوشته و ساخته بود! بهطوریکه بچهها هر وقت وارد مدرسه میشوند، آب زلالی را که از بالای این آبشار کوچک دستساز میریزد، میبینند که در پایین، کف زیادی تولید میکند و دوباره، این آب زلال است که جریان پیدا میکند.
غرضم دقت در الگوهایی مثل شهید چمران بود؛ یا در فضاهایی، شهید آوینی و امثال اینها که خیلی مفید است. از سوی دیگر، در عرصۀ فضایل و علم و دانش، شخصیتی مثل مرحوم کاظمی هست؛ یک دانشمند عالیرتبه که با همان نگاه توانسته است مؤسسۀ افتخارآمیز رویان را پیش ببرد. اینگونه افراد کم نیستند. من در این سالها که به گوشه و کنار کشور میروم، هر جا که کارهای فاخری دیدم، پشت سرش یکی از یادگاران همان روزگارها بوده است. بههرحال، از این ظرفیت که به تعبیر رهبری عزیز و حکیممان یک «گنجینۀ تمامنشدنی و میراث جاودانی» است، باید بیشترین استفاده را ببریم. خصوصاً در مورد کسانی که کمکم در حال عروج از این دنیا هستند.
انشاءا... موفق، سربلند و عزیز باشد.
ارجاعها:
[5] . (سورۀ بقره، آیه ۲۵۶)
[6] . (سورۀ بقره، آیه ۲۵۰)
[7] . (سورۀ کهف، آیات ۱۴-۱۳)
[8] . (سورۀ نور، آیه ۳۶)