مقالات
پیشگیری از تربیت آسیبزا
خلاصه :
رضا فرهادیانرضا فرهادیان؛ مسئول مجتمع فرهنگی – تربیتی توحید و مؤلف کتابها و مقالاتی در زمینۀ تعلیموتربیت جوانان است. ایشان هر نوع عدول از فطرت و طبیعت انسانی را چه در نگاه، چه در روش، چه در تعامل و چه در برخورد را منجر به تربیت آسیبزا میدانند. وی معتقدند، انتخاب صحیح همسر، کسب مهارتهای ارتباطی صحیح، کار و معیشت متعادل، الگوگیری از زندگی ائمه معصومین(ع) و بزرگان تعلیموتربیت و ... از رویکردهای مهم در پیشگیری از تربیت آسیبزا هستند. ایشان تأکید دارند که، اکثر والدین فقط در اعتقاد مسلمان هستند؛ اما، در عمل (تربیت فرزندان)، به مبانی و اصول و روشهای تربیت اسلامی مقید نیستند و درمان اصلی این مسئله را جاری ساختن مرامنامۀ اسلام (سبک زندگی قرآنی و اسلامی) در تربیت فرزندان میداند. برای جاری کردن این مرامنامه تربیت اسلامی، بایستی همه ارگانها و نهادهای تربیتی با هم همکاری لازم را انجام دهند و سیاستگذاری و اهداف تربیتی این نهادها مورد بازبینی مجدد قرار گیرد.
اگر ما بخواهیم از تربیت آسیبزا برکنار بمانیم باید از سبک زندگی اسلامی، قرآنی و الهی استفاده کنیم
1- همانطور که مستحضرید در رابطه با شیوههای تربیتی آسیبزا دو رویکرد کلی وجود دارد: نخست، رویکرد پیشگیرانه: به این معنا که ما چه اقداماتی انجام دهیم تا والدین از شیوههای تربیتی آسیبزا استفاده نکنند. دوم، رویکرد درمانگرایانه: به این معنا که، اگر والدینی از شیوههای تربیت آسیبزا استفاده میکنند، چه اقداماتی انجام دهیم، تا (برای بار دیگر)، از این شیوههای تربیتی آسیبزا استفاده نکنند و یا آن را درمان کنیم. در ابتدای بحث نکتهای که مورد توجه قرا میگیرد بدین قرار است؛ تربیت آسیبزا از نظر شما چیست؟
در زمینۀ تربیت آسیبزا باید عرض کنم: آنچه را که خداوند متعال در طراحی نظام آفرینش در سرشت انسان به ودیعه قرار داده است و برای او تدوین کرده است، اگر کسی از آن عدول بکند چه در نگاه، چه در روش، چه در تعامل و چه در برخورد، قطعاً منجر به تربیت آسیبزا میشود.
2- در مکتب اسلام در رابطه با تربیت فرزند چه رویکردهایی اتخاذ گردیده تا منجر به تربیت آسیبزا نشود؟
اگر ما به رمز این نکته توجه کنیم که اولاً خداوند به عنوان رب العالمین، یعنی کسی که مربی و تربیتکننده جهان هست و این تربیتکننده جهان از طریق نزول کتاب، ارسال پیامبران، برای تربیت بشر برنامهریزی داشته است؛ حال، اگر مردم در آن مسیر تربیتی (مسیر الهی) حرکت کنند به کمال حقیقی میرسند؛ اما، اگر خارج از آن دیدگاه قدم بردارند و با دیدگاه و فکر و نگرش مادی و محدود خود بخواهند به ایجاد عادات و روشهای مختلف و وارداتی در زندگی بپردازند، این منجر به تربیت آسیبزا میشود. البته این به این معنا نیست که انسانها نباید از عقل خود استفاده کنند، اتفاقاً عقل جایگاه ویژهای در دین دارد و ما آیات بسیاری در مورد لزوم تفکر، اندیشیدن و عبرت گرفتن داریم. پیامبران آمدهاند، برای اینکه معدن عقل انسانها را بارور و استخراج کنند. ولی اینکه در نظام تربیتی، انسان از چه راهی شروع کند، اولین قدم وابستگی انسان به نیرویی است که او را آفریده است؛ در واقع، خداوند انسانها را از طریق پیامبران راهنمایی کرده است که چه چیزی را بپرستند، چه چیزی را نپرستند، چه چیزی را دوست بدارند، چه چیزی را دوست نداشته باشند، چه چیزی را در زندگی بخواهند و از چه چیزی پرهیز کنند.
سبک زندگی درست انسان، از طریق پیامبران(ص)، ائمه معصومین(ع) و روایات بیان شده است؛ یعنی، اگر ما بخواهیم از تربیت آسیبزا برکنار بمانیم باید از سبک زندگی اسلامی، قرآنی و الهی استفاده کنیم. در سبک زندگی قرآنی، انسانها از طریق قرآن، پیامبران(ص)، ائمه معصومین(ع) و راوایات آموزش داده میشوند. در منابع دینی چگونگی تشکیل خانواده، روابط بین زن و شوهر، پدر و فرزند، دوستان، رفقا، همکاران و همسایه و ... شرح داده شده است. اگر ما بخواهیم از آفتها و آسیبهای تربیت برکنار باشیم باید به سبک زندگی دینی بپیوندیم و خودمان را در دایره تربیت الهی قرار دهیم. اینکه در اعتقادات اسلامی، ولایت جایگاه ویژهای دارد برای همین است که ما در زندگی الگو داشته باشیم، ولایت یعنی پیروی و التزام به الگوی کامل. خداوند متعال میفرماید: «کسی که اعتقاد و باور و الزام داشته باشد به یکتایی پروردگار و خودش را تحت ولایت الهی قرار دهد از همه آسیبهای دنیوی و اخروی در امان میماند» و بر همین اساس آمده است: «اگر کسی تحت ولایت علی(ع) و ائمه(ع) قرار بگیرد، از آسیبها و عذاب دنیوی و اخروی ایمن خواهد شد.» حال، کسی که الگو ندارد و نمیداند چطور با فرزندان خود و با زن و بچه برخورد کند، قطعاً دچار آسیب و عذاب روحی، جسمی، وجدانی، دنیوی و اخروی میشود.
3- در مکتب تربیتی اسلام، چه نوع رویکردی به فرزند وجود دارد و چه سفارشها و اقدامات پیشگیرانهای لحاظ شده است که باعث میشود والدین از تربیت آسیبزا استفاده نکنند؟
در این زمینه، خدا را شکر، هم نص در قرآن داریم (آیاتی که اشاره به تربیت فرزند دارند) و هم روایات و سیره ائمه معصومین(ع) بسیار گویا و کارساز است که به والدین سفارش میکند، چگونه باید با فرزندان خود تعامل کنیم و چگونه آنها را تربیت کنیم؛ برای نمونه، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «الوَلَدُ سَیدٌ سَبعَ سِنینَ وَ عَبدٌ سَبعَ سِنینَ وَ وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ ...» بر اساس نگرش دینی، باید در هفت سال سوم زندگی، فرزند را به عنوان مشاور و کسی که قابل اعتنا است در حوزه تصمیمگیری در خانواده به حساب آورد. روایات زیادی در این زمینه وجود دارد، در این روایات، به مسئلۀ تربیت فرزندان در تمام مراحل زندگی آنها، حتی قبل از تولد فرزند، را نیز شامل میشود؛ به عبارت دیگر، این روایت دربارۀ تربیت فرزند، از زمان انتخاب همسر شروع میشود؛ مثلاً، اینکه چه همسری را انتخاب کنیم در روایات و در سیره معصومین(ع) آمده است که شما همسرانی را انتخاب کنید که اخلاق خوب و هم کٌفو با شما باشند و معیارهای اسلامی را داشته باشند؛ بنابراین، در مکتب اسلام در زمینۀ نحوه ارتباط و تعامل زن و مرد، نحوۀ تشکیل خانواده، تشکیل فرزند و ... رویکردهای تربیتی دقیق وجود دارد.
در مورد نحوۀ تعامل و عملکرد ما در تمام این مسائل تربیتی روایت و آیه داریم. سیره ائمه معصومین(ع) گویا هستند که رعایت آنها میتواند به ما بسیار کمک کند؛ برای نمونه: اینکه ما چطور با فرزندان برخورد کنیم، از چه منظری به زن و فرزند خویش نگاه کنیم؛ به عبارت دیگر، در این آیات و روایات سفارش شده که فرزندان را به عنوان امانت آیت الهی ببینیم، آنها را احترام کنیم، رفتار محبتآمیز و صحیحی داشته باشیم و همۀ ریزهکاریها در مورد ارتباط میان زن و شوهر بیان شده است. برای نمونه پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «خَیرُکُم خَیرُکُم لأَهلِهِ و َأَنَا خَیرُکُم لأَهلى»؛ بهترین شما کسی است که با خانوادهاش بهترین باشد و من با خانوادهام از همه بهتر هستم.
حال، اگر کسی با این رویکرد تربیتی وارد زندگی شود قطعاً تربیت رشدیِ خوبی خواهد داشت؛ اما، اگر برخلاف این و خارج از این ضوابط و مقرراتی که از طریق شرع، دیدگاه الهی و ائمه معصومین(ع) و روایت آمده است کسی بخواهد روشی خودساختهای را به کار بگیرد، قطعاً منجر به تربیت آسیبزا میشود، تربیتی که با مشکلات زیادی توأم میشود. امروزه، خانوادهها اعتقادات اسلامیشان (از جهت اعتقاد به خدا، پیامبر(ص)، ائمه(ع)، نماز، روزه، حج، خمس، زکات و ...) خوب است؛ اما، توجه دقیق و موشکافانه به نحوۀ عملکرد پیامبران(ص) و ائمه معصومین(ع) در نحوۀ برخورد با دیگران و با مسائل و مشکلات خانوادگی ندارند.
4- همانطور که مستحضرید، خانوادهها از لحاظ نوع تعامل و سبکهای تربیت فرزند متفاوتاند؛ مثلاً، گروهی از والدین سعی میکنند تمام نیازهای فرزند خویش را برآورده کنند، گروهی در تأمین این نیازهای فرزند رفتار غیرمسئولانه دارند و یا فقط از فرزند خویش مسئولیت میخواهند. به نظر حضرتعالی، هر کدام از این والدین با چه آسیبهای تربیتی مواجهه خواهند بود؟
همانطور که قبلاً گفته شد؛ ما اگر بر اساس اصول و قوانینی که در نظام آفرینش برای ما طراحی شده است رفتار کنیم با آسیبهای تربیتی مواجه نخواهیم شد؛ با این وجود، برخی والدین در تربیت فرزند از سبکهای متفاوتی استفاده میکنند، حال، با توجه به اینکه، سبک تربیتی آنها با معیارهای مکتب اسلام تا چه حد مطابقت داشته باشد، میتوان آسیبهای تربیتی آن را پیشبینی کرد؛ بنابراین، متأسفانه مردم ما با اینکه از جهت اعتقادات ملتزم هستند؛ اما، در حوزۀ تعلیموتربیت توجهی به سیره و روشهایی که از طریق شرع بیان شده است ندارند و قطعاً با مشکلاتی مواجه خواهند شد؛ به عبارت دیگر، یکی از مسائل اصلی اکثر والدینی که از شیوۀ تربیت آسیبزا استفاده میکنند، تناقض بین عقیده و عمل آنهاست؛ به عبارت دیگر، آنها از جهت عقیده مؤمن هستند اما عملکرد آنها در تربیت فرزند با اعتقادات آنها در یک راستا نیست؛ لذا، تربیت آنها آسیبزا میشود.
اگر ما بخواهیم شیوۀ تربیت آسیبزای والدین را با فرزندان درنظر بگیریم و از سوی دیگر، برخورد صحیح والدین با فرزند را در مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم آنها را در گروههای زیر تقسیم کنیم: 1- گروهی از والدین که اقتدارگرا هستند. این گروه از والدین، بنایشان بر این است که با قدرت و قوت با بچهها روبه رو شوند؛ 2- گروهی دیگر که معتقدند باید فرزندان را رها کرد و نباید خیلی برای بچه مزاحمت ایجاد کرد، اجازه دهیم هر کاری دوست دارند انجام دهند و تمام خواستههای بچه را باید پاسخ دهیم؛ 3- گروه سوم، والدینی هستند که در نحوۀ تربیت فرزند متعادل هستند؛ آنها بر اساس معیارهای مکتب اسلام، فرزندان را تربیت میکنند.
در تربیت آسیبزا، والدین فقط به افکار خودشان مراجعه میکنند و مثلاً میگویند: اگر با قوت و قدرت از ابتدا جلوی بچهها را بگیریم یاد میگیرند گوش به فرمان ما باشند و ... اینها یک تصورات خامیاند، که برخی والدین بر اساس آن فرزندشان را تربیت میکنند و به نظر من آسیبزاست. ما باید ببینیم الگوهای اسلامی ما، با فرزندان خود چطور برخورد و تعامل و رفتار میکردند. آنها، با فرزندان خود در مسائل مختلف، در مواجهه با تربیت فرزندان چگونه عمل میکردند؛ با این وجود، چون ما در موقعیتهای تربیتی که پیش میآید به این موضوع (الگوگیری از پیامبران(ص) و ائمه معصومین(ع)) توجه نداریم؛ به این ترتیب، با ذهن خودمان و گاهی با روشهایی که دیگران به کار میبرند و با محدودیتهای ذهنی خودمان میخواهیم بچه را تربیت کنیم. سعی میکنیم با قاطعیت و اقتدار فراوان و با استفاده از تنبیه و تشویقهای خاص تربیت کنیم، که به نظرم آسیبزا بودن تربیت فرزند با چنین رویکردهایی طبیعی است.
بعضی والدین نیز، در اثر برخی مطالعات غربی و گفتوگو با افراد خاص و یا بر اساس تجربیات شخصی اظهار میکنند که: تربیت بچهها را باید آسان گرفت؛ آنها را باید رها کنیم و آزاد بگذاریم و ... اینها والدین سهلگیر هستند و رویکردشان به تربیت فرزند اشتباه است. هم والدین اقتدارگرا که عدم انعطاف در تربیت فرزند را پیش روی خود قرار میدهند و هم این سهلگیرها که معتقدند که باید بچهها را رها و همۀ نیازها را برآورده کرد، در رویکردشان به تربیت فرزند اشتباه میکنند. آنچه که در شیوۀ تربیت اسلامی به عنوان تربیت صحیح و غیرآسیبزا معرفی و تبیین شده است؛ شیوۀ پدر و مادر متعادل است و این شیوهایی است که به وسیله پیامبر(ص) و منادیان اسلام تبیین شده است؛ مهر و محبت و عطوفت در عین قاطعیت و اقتدار. اگر کسی بر اساس آنها عمل کند تربیت متعادلی را سامان داده است؛ برای نمونه، در مورد شیوۀ تربیت و برخورد والدین با فرزند، از امام موسی کاظم(ع) نقل شده است که: «بچهها را با سختی در کودکی بار آورید که آنها حلیم و بردبار بار آیند؛ اما، در این سختگیری به بچهها افراط نکنید». منظور این است که بچهها باید در شرایط طبیعی قرار بگیرند؛ یعنی، با ایجاد آسایش و رفاه بیشتر برای بچهها، آنها را تصنعی و ناتوان بار نیاورید؛ مثلاً، کودکان روستایی که از ابتدا در شرایطی هستند که سازوکار زندگی و سختیها را میبینند انسانهای مقاومتری میشوند؛ در حالیکه، والدین یک کودک شهری ممکن است از همان ابتدا، غذا را اول در آسیاب برقی قرار دهند و بعد توی دهان بچهها بگذارند، بند کفشهایش را ببندند، کارهایش را انجام دهند. این بچهها توانمندیهای لازم را به عنوان یک انسان طبیعی پیدا نمیکنند و دچار نقصهایی میشوند که ما از آن به عنوان نقص و آسیب تربیتی یاد میکنیم.
5- دیدگاه اسلام، رویکرد اعتدالی را در تربیت فرزند توصیه میکند. حضرتعالی بفرمایید، در سنین مختلف فرزند، والدین باید کدام یک از نیازهای بچهها را برطرف کنند؟ و این فرآیند تربیت در دوران مختلف زندگی چگونه صورت پذیرد؟ آیا اسلام الگویی در این زمینه معرفی میکند و حدی را تعیین میکند تا والدین بتوانند الگو بگیرند؟
شارع اسلام از همان ابتدای طفولیت تقسیمبندی یکسری قوانین، راهکارها و روشهایی را تعیین کرده است؛ مثلاً، در ابتدای تولد فرزند، اذان و اقامه در گوش راست و چپ او خوانده شود. همچنین توصیه اینکه به بچه در چه وقتهایی شیر داده شود. مادر با وضو شیر دهد. نواهای قرآن در خانه پخش شود. اینها برای طفولیت است. از سوی دیگر، اسلام سفارش میکند که بچهها را جوری تربیت کنیم که در معرض کارهای زشت یا افکار منفی قرار نگیرند؛ مثلاً، وقتی بچه شما را میبیند، مبادا کاری زشت انجام دهید یا کاری انجام دهید که برای بچهها آسیبزا باشد. خودتان در عمل رعایت کنید.
از این گونه سفارشات، در زمینۀ چگونگی تربیت فرزند در سنین مختلف، در مکتب اسلام زیاد است. در سفارشات ائمه معصومین(ع) است که: در وقت بزرگتر شدن بچه، در ۷ سال اول زندگی، کودک سید و سرور است، باید آزاد باشد، نه اینکه او را رها بگذاریم، بلکه فرزند در شرایطی قرار بگیرد که زمینه رشد استعدادها و توانمندیهای او را فراهم کنیم تا شکوفا شود؛ یعنی، از یکسو، چیزهای آسیبزا را دور کنیم و موقعیتی را ایجاد کنیم که بچه بازی کند، تجربه کند، با همسن خود باشد. البته، امکانات رشد بچه را به گونهای فراهم کنیم که او در معرض آسیب جسمی، عاطفی و فکری نباشد؛ مثلاً، نباید چاقوی تیز و قیچی نزدیک بچه بگذاریم. یا اجازه ندهیم کسی با خشونت مانع شده و یا حرف زشتی پیش او بگوید و ...؛ لذا، ما باید در هفت سال اول شرایط آزادی را برای او فراهم کنیم و پیامبر اکرم(ص) تأکید خاصی بر این آزادی بچهها داشتهاند؛ بنابراین، بچه باید تجربه کند، آزاد باشد، بتواند قدرت یابد تا تصمیم و اختیارش شکل بگیرد و بفهمد میتواند هر کاری را انجام دهد. اگر چنین کنیم این عزم و اراده در او شکل میگیرد که او میتواند کارهایی را انجام دهد. خلاقیت و توانستن و مبتکر بودن از همین دوره طفولیت شکل میگیرد. اینکه بگوییم بچه هیچ کاری نکند، یک جا بنشیند، حرف نزند و غیره درست نیست.
البته این نکته را هم عرض کنم که حتی به بچۀ هفت ساله یا کمتر وقتی چیزی را میخواهیم یاد دهیم این نباید فقط لفظی و زبانی باشد باید از طریق عمل باشد. «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ؛ مردم را با عمل خود به کارها و روشهای صحیح دعوت کنید»؛ مثلاً، اگر بچه ببیند که پدرش به دیگران سلام میکند، احترام میگذارد، منظم است، او هم یاد میگیرد که اینگونه عمل کند؛ اما، اگر بخواهیم او را بمباران سخن کنیم، دائم تذکر دهیم، خیلی مساعد نیست و حتی گاهی نتیجه عکس هم میدهد؛ بنابراین، در این هفت سال اول، شرایط را به گونهای باید فراهم کنیم که او خوب تربیت شود و توانایی ابتکار و خلاقیتش شکوفا شود.
در هفت سال دوم میتوان یکسری مسائل را به فرزند آموزش داد. در این دوره، هم از آموزشهای آشکار و هم ضمنی استفاده میکنیم. تمرکز بیشتر این آموزشها باید بر روی مسائل اخلاقی و تربیتی بچهها باشد؛ اما، مهمترین نکته این است که وقتی ما یک مسئله اخلاقی را به بچهها آموزش میدهیم، باید خودمان نیز به آن مسئله اخلاقی التزام عملی داشته باشیم و در آن کار اخلاقی، الگوی عینی برای فرزندمان باشیم؛ مثلاً، اگر میخواهیم بچهها دروغ نگویند، به سایرین احترام بگذارند؛ باید خودمان این کارها را انجام دهیم. هر کار مثبتی را که بخواهیم فرزند و دانشآموز ما یاد بگیرد باید در رفتار و عمل ما بروز کند، اگر چنین شد بچه هم خوب تربیت میشود؛ چون، یکی از مهمترین ویژگی بچهها در هفت سال دوم زندگی، تقلید است. بچه در این سنین خیلی خوب تقلید میکند؛ لذا، اگر والدین روش تربیتی صحیح را، در گفتار و کردار و عملکرد خودشان پیاده کنند، طبعاً، بچهها از آنها الگوگیری خواهند کرد؛ چون، بچهها نحوۀ درست زندگی کردن را از همان ابتدا و طفولیت از رفتار و اعمال والدین و اطرافیان خود میآموزند.
6- برخی از والدین به طور ناآگاهانه، از شیوههای تربیتی آسیبزا استفاده میکنند. به نظر حضرتعالی، راه پیشگیری و درمان از این شیوههای تربیتی آسیبزا چیست؟
برخی از این والدین برای تغییر و دوری از این معضل، باید رویکرد و نوع نگاه خود را تغییر دهند و این کار هم به تدریح انجام میشود؛ چون، مسائل تربیتی تدریجی است. چنین نیست که اگر نگرش من عوض شد بچه هم سریع، در مسیر صحیح تربیت قرار گیرد. بلکه، بایستی، به تدریج و با استفاده از روشهای تربیتی اصلاحگرایانه، سعی در تصحیح کارها و رفتارهای اشتباه تربیتی خودمان داشته باشیم و با ایجاد تعاملات صحیح با فرزند، مسیر تربیت درست را برای فرزندان هموار سازیم تا بچهها از آسیب نجات پیدا کنند. حال در این میان، طبیعی است که چنین والدینی با مشکلاتی نیز در تعامل با فرزندان روبه رو خواهند بود و شاید از سوی فرزندان در زمینۀ رفتارهای متفاوت پیشین مورد اعتراض قرار گیرند. والدین در چنین مواردی باید صبوری پیشه کرده و سعی کنند از مجرای گفتمان، این چالشهای ارتباطی با فرزند را حل نمایند.
7- هریک از ارگانها و نهادهای مختلف که با مسائل تربیتی فرزندان، ارتباط دارند، چگونه میتوانند والدین را در امر استفاده از شیوههای تربیتی صحیح، یاری کنند؟
سازمانها و نهادهایی چون صداوسیما، سازمان آموزشوپرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه علمیه، سازمان ورزش و جوانان و ... میتوانند والدین را در امر تربیت صحیح یاری نمایند. یا بسترهای شکلگیری تعامل آسیبزا والدین با فرزندان را برای والدین و فرزندان متذکر شوند، تا والدین یا فرزندان شناخت کافی در زمینۀ تعامل صحیح با همدیگر را کسب نمایند؛ اما، نکته مهمی که باید همه ارگانها و نهادهای تربیتی در ارائه یک الگوی زندگی سالم و شیوههای تربیتی صحیح، به آن بذل توجه خاصی داشته باشند؛ هماهنگی و همکاری لازم با همدیگر است. با توجه به وظایف و اساسنامههای خود، سعی در همافزایی همدیگر نمایند؛ چرا که، بسیاری از این فعالیتهای فرهنگی که توسط نهادهای مختلف انجام میشود، موازی کاری است؛ یعنی، یک کار فرهنگی را دو یا چند ارگان به طور جداگانه انجام میدهند؛ در حالیکه، اگر تشریک مساعی داشتند، هم کیفیت و اثربخشی آن کار فرهنگی بالاتر بود، هم در هزینههای آن صرفهجویی میشد؛ مثلاً، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری صداوسیما میتواند از طریق تبدیل افکار و ایدههای تربیتی متخصصان و نویسندگان، در قالب نمایشنامه، فیلم و تئاتر تلاش کند تا سبک زندگی درست، نحوۀ تعامل صحیح میان والدین و فرزندان، زن و شوهر، نحوۀ تعامل صحیح با دوست و ... را به تصویر بکشد و آنها را برای خانوادهها عینی کند؛ در نتیجه، هم نویسندگان نتایج عینی تلاشهای خود را مشاهده خواهند کرد، هم هنرمندان صداوسیما، امکان تولید هنر با استفاده از محتوای شایسته را پیدا خواهند نمود؛ لذا، ما شاهد جامعهای پویا و اسلامی در زمینۀ تربیت فرزندان خواهیم بود و والدین در تربیت شهروندی بااخلاق دینی موفقتر عمل میکنند.
8- حضرتعالی تأکید خاصی بر سازمان صداوسیما در زمینۀ بسترسازی فرهنگی در بین والدین در ارتباط با شیوههای تربیتی صحیح داشتید؛ به نظر شما این سازمان، چگونه میتواند والدین را در امر استفاده از شیوههای تربیتی صحیح، یاری کند؟
سازمان صداوسیما باید بر اساس اصول و مبانی تعلیموتربیت اسلامی برنامهها و تبلیغات خود را تنظیم کند؛ مثلاً، نحوۀ صحیح تغذیۀ فرزند، شیوۀ تعامل با فرزند، روشهای تربیت فرزند و ... از طریق تبلیغات صداوسیما ترویج شود و بچهها یاد میگیرند. از سوی دیگر، مسائل آسیبزای تربیتی نیز باید مورد توجه این سازمان قرار گیرد، حتی، تبلیغات صداوسیما در جهت تربیت صحیح فرزندان مدیریت گردند؛ مثلاً، اگر خوراکی در تلویزیون تبلیغ میشود، این خوراکیها نباید برای بچهها مضر باشند. شما والدینی را درنظر بگیرید که سعی در تغذیۀ صحیح فرزند خود دارند، حال، با توجه به تبلیغات تلویزیونی، بچه خوراکیای نظیر (پفک نمکی) را دوست دارد که از نظر علم تغذیه برای کودکان، آسیبرسان است. اگر این والدین بخواهند فرزندشان را از خوردن این خوراکی منع کنند، با مقاومت کودک روبه رو میشوند، و اگر مسائل این چنینی مداوم باشد، تعامل والد و فرزند با چالش روبه رو خواهد شد؛ بنابراین، صداوسیما حتی در تبلیغات خود بایستی معیارهای سبک زندگی اسلامی را رعایت نماید؛ با این وجود، ما متأسفانه کمتر فیلمهایی داریم که یک زندگی خوب را نشان دهند. همچنین، صداوسیما باید بخشی از برنامههای خود را برای دعوت از کارشناسان و متخصصان به منظور آموزش والدین در زمینۀ تعامل صحیح با اعضای خانواده اختصاص دهد و به طور واقعی تجربه خانوادههایی را که در امر تعامل صحیح با فرزندان موفق بودهاند و توانستهاند از شیوههای صحیح تربیتی در تعامل با فرزندان استفاده کنند، به تصویر کشد و یا با به تصویر کشیدن زندگینامۀ بزرگان تربیتی نظیر سیدبن طاووس، مرحوم نراقی ... که در تعامل با فرزندان جزو موفقترین والدین بودهاند و یا رویکرد تربیتی دقیقی در زمینۀ تعلیموتربیت اسلامی داشتهاند، را به صورت فیلم و غیره نمایش دهد. از سوی دیگر، شیوههای آسیبزای والدین در تربیت را مورد تبیین قرار داده و نتایج تربیتی آن را برای والدین دیگر به تصویر بکشد.
9- یکی از نهادهایی که به طور خاص در زمینۀ شیوههای تربیت آسیبزا در رابطۀ والد- فرزندی انجام وظیفه میکند، نهاد آموزشوپرورش است؛ به نظر شما این نهاد، چگونه میتواند والدین را در استفاده از شیوههای تربیتی صحیح یاری کند؟
در مدارس نحوۀ تعامل معلم یا دیگر مسئولان مدرسه، باید در راستای تقویت تعامل صحیح والدین با فرزندان باشد. مدارس با برگزاری کارگاههای آموزشی برای والدین و بچهها، درنظر گرفتن کتابهای راهنما در این زمینه، دعوت از خانوادههایی که در امر تعامل صحیح با فرزندان موفق بودهاند، میتوانند والدین را در شیوههای تربیتی صحیح کمک کنند. از سوی دیگر، در مدرسه بایستی به ابعاد روانشناختی ایجاد ارتباط سالم اهمیت ویژهای داده شود و با دعوت از کارشناسان این امر مسائل ارتباطی برای دانشآموزان تبیین شود، از دیگر سوی، معلم یا دیگر مسئولان مدرسه باید الگوی خوبی در ایجاد تعامل با همدیگر یا با دانشآموزان باشند، تا بچهها از آنها الگوگیری کنند و به گونهای با بچهها رفتار کنند که کرامت نفس بچهها در این ارتباطات تقویت شود؛ چرا که، ما اعتقاد به کرامت نفس داریم و باید در منزل و مدرسه محفوظ بماند و به آن توجه شود. ما کاری نکنیم که باعث شود کرامت نفس بچهها تضعیف شود؛ مثلاً، مدیر، معلم، ناظم و خدمتگزار و ... با دانشآموزان به گونهای رفتار نکنند که شخصیت انسانی بچهها آسیب ببیند.
در ضمن، شایسته است تجربیات والدین موفق را در جلسات بحث گروهی که از طرف مدرسه برای والدین برقرار میشود به نمایش گذاشت.
10- حوزۀ علمیه چگونه میتواند والدین را در استفاده از شیوههای تربیت اسلامی یاری رساند و والدین و فرزندان را در ایجاد ارتباطات صحیح با هم راهنمایی کند؟
باید توجه داشته باشیم که عمل حوزویها و رویکردهای تربیتی آنها برای برحذر ماندن از شیوههای تربیت آسیبزاست، که میتواند بیشترین اثربخشی را برای دیگر والدین در امر تربیت فرزندان داشته باشد؛ لذا، یکی از بهترین مجراهای مؤثر حوزویان برای تربیت صحیح خانوادهها، داشتن تعاملات صحیح با اعضای خانواده خودشان، جاری ساختن مبانی و اصول و روشهای تربیتی اسلامی در زندگی شخصی و تربیت فرزندانی شایسته و ... است؛ چراکه، والدین با مشاهده روابط حسنه حوزویان با اعضای خانواده، به طور خواسته و ناخواسته شیوۀ تربیتی آنها را دنبال خواهند کرد. در گذشتههای دور نیز، خود اساتید حوزۀ علمیه به عنوان مربی و مروج واقعی تربیت اسلامی بودهاند؛ یعنی، تربیتی را ترویج میدادند که در زندگی واقعی خودشان آن را اجرا کرده بودند و خود را در عمل کردن به این آموزشها و مسائل تربیتی مقدم میدانستند؛ مثلاً، سادهزیستی، احترام و خوشرفتاری و ... ضمیمه همیشگی رفتار آنها با خانوادهشان بود.
11- حضرتعالی وضعیت تربیتی خانوادهها را چگونه ارزیابی میکنید؟ چه آسیبهایی در نحوۀ ارتباط و ایجاد تعامل بین والدین و فرزندان وجود دارد؟ راه حل شما چیست؟
بزرگترین مشکل ازهم پاشیدگی خانوادهها، عدم تفاهم اعضای خانوادهها با همدیگر، عدم یادگیری مهارتهای زندگی و ... است. نمونه بارز مشکل خانوادهها، آمار روزافزون طلاق در سالهای اخیر است که نشانگر عدم تفاهم بین زن و شوهر است. از دلایل این عدم تفاهم والدین میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
الف: کمتوجهی به تفاوتهای فردی:
یک بخش از مشکلات خانوادهها عدم درک صحیح از همدیگر بوده و به تفاوت میان زن و مرد و نیازهای مختلف آنها مربوط میشود. این تفاوتها باعث اختلاف میشوند. پس، ما باید از مجاری مختلف به این والدین و فرزندان آگاهی و شناخت بدهیم، نگرش آنها را با توجه به معیارهای تربیت اسلامی جهتدهی کنیم و کمک کنیم تا والدین و جوانان ما، این تفاوتها را درک کنند و انتظارات معقولی از همدیگر داشته باشند. تفاوت میان زن و مرد را در ابعاد مختلف درک کنند.
ب: معیشتزدگی و عدم مهارتمندی افراد جامعه:
از وظایف اساسی والدین در برابر فرزندان تأمین معیشت آنهاست؛ با این وجود، اکثر والدین در امر تأمین معیشت فرزندان دچار افراط شده و سعی در تأمین همۀ خواستههای فرزندان خود دارند، از سوی دیگر، فرزندان آنها از این امکانات به نحو احسن استفاده نمیکنند و دچار مصرفزدگی در زندگی میشوند، این همان معیشتزدگی است که مانعی مهم در تربیت صحیح فرزند در خانواده است. همچنین، والدین و نهادهای دیگر تربیتی که وظیفه آموزش مهارتهای زندگی برای فرزند را دارند، در این زمینه کوتاهی میکنند؛ یعنی، بچهها را با سختیهای زندگی روبه رو نمیکنند و بچهها هرچه میخواهند برای آنها تأمین میکنند. از سوی دیگر، والدین توانمندیهای آنها را شکوفا نمیکنند و آستانه تحملپذیری و صبر و تلاش فرزندان را بالا نیاوردهاند؛ در نتیجه، بچههای ما در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی مهارت کافی ندارند و آسیبپذیر هستند، آستانه صبر و تحمل آنها بالا نیست، تلاش آنها برای حل مسئله کم است؛ لذا، وقتی با مشکلی در زندگی مواجه میشوند، دچار درماندگی میشوند و نمیتوانند آن را حل کنند؛ بنابراین، بخشی از این طلاقها مربوط به عدم مهارت در زندگی است که بهتر است در این زمینه سرمایهگذاری کنیم و مهارتهای زندگی را از ابتدای طفولیت در خانه، مدرسه و صداوسیما آموزش بدهیم. اگر درست تربیت کنیم این مشکلات کمتر میشود. حال، اگر بخواهیم نظام تربیتی صحیحی داشته باشیم باید اول به تربیت خانوادگی بپردازیم، تربیت متعادل اسلامی و ... تا بتوانیم مدرسه سالم و جامعه سالم داشته باشیم و از این آسیبها نجات پیدا کنیم.
12- همانطور که حضرتعالی تأکید داشتید، یکی از مشکلات تربیتی در خانوادهها؛ پایین بودن سطح مهارت افراد در حل مسائل و مشکلات زندگی است. حال، سؤال این است که خانواده چگونه و از چه مجاری بایستی این مهارتهای ضروری زندگی را یاد بگیرد؟
این مسئلۀ مهمی است که همۀ نهادها، رسانههای دستاندرکار حافظ حریم مقدس خانواده باشند و تلاش و کوشش همه نهاد بر این باشد که خانواهها به سبک زندگی اسلامی برگردند؛ چون، در حال حاضر ما در اعتقاد مسلمانیم نه در عمل؛ یعنی، اکثر خانوادههای ایرانی در عمل سکولار هستند و طبق دستورات و معیارهای اصیل ادب و آداب اسلامی فرزندان را تربیت نمیکنند.
چون خانواده اولین مکان تربیتی است. مهارتهایی نظیر نحوۀ تعامل با همدیگر، با همسایه، برخورد درست با فامیل و دوست، احترام به نظر دیگران و حفظ حریم مقدس خانواده ... در وهلۀ اول در خانواده توسط والدین باید صورت پذیرد و کودکان کمکم این مهارتها را تجربه کنند و در رفتار پدر و مادر و اطرافیانشان ببینند؛ بنابراین، والدین بایستی برای تربیت فرزند برنامهریزی کنند و در عمل برای تربیت خانواده، تربیت زن و فرزند وقت بگذارند ...؛ اما، والدین، برنامهریزی دقیقی برای تربیت فرزند ندارند، در اکثر خانوادههای کنونی، والدین فقط به نیاز مادی بچهها میپردازند و کمتر به نیازهای دیگر ازجمله نیازهای ارتباطی فرزندان توجه میکنند. این باعث میشود بچه مهارتهای نحوۀ صحیح تعامل با سایرین را یاد نگیرد. نهادهای دیگر تربیتی نظیر آموزشوپرورش، صداوسیما نیز، به دلایلی، در آموزش مهارتهای زندگی به فرزندان موفق نیستند وقتی این آموزشها نباشد، بچه که وارد جامعه میشود در زندگی خانوادگی و زناشویی دچار مشکل میشود و در حل آن نیز در اکثر مواقع با شکست روبه رو میشود.
13- گاهی برخی از والدین دانش و مهارتهای مربوط به تربیت فرزند را میدانند؛ مثلاً، آگاهی دقیقی در زمینۀ تربیت اسلامی دارند، اما نمیدانند این دانشها را چگونه به طور صحیح در تربیت فرزندان به کار ببرند یا اینکه در عملیاتی کردن این دانشهای تربیتی موفق نیستند. به نظر حضرتعالی مشکل این والدین کجاست؟ والدین چگونه میتوانند این مسئله را حل کنند؟
میان دانستن و عمل کردن تفاوت وجود دارد. باید ببینیم والدین بعد از اینکه آگاه شدند باید چطور عمل کنند؟ آیا فقط باید با سخنرانی و گفتار مستقیم، موعظه کنند و بگویند؟ خیر. ما باید رفتارهای خوب را در عمل پیاده کنیم. امام صادق(ع) میفرماید: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ» . اگر میخواهیم بچه صبور شود خودمان باید با همسر صبور باشیم. بچه تحملپذیری را در تعامل میان پدر و مادر در خانه یاد میگیرد. صرف اینکه بگوییم بچه باید صبور باشد کافی نیست. والدین باید خودشان آداب معاشرت، صبوری، احترام به بزرگتر، مسئولیتپذیری و ... را رعایت کنند تا بچهها بیشتر یاد بگیرند و این امر در مدرسه تقویت و تأکید میشود.
14- یکی از مسائلی تربیتی، نداشتن زمان کافی والدین برای تربیت فرزندان است و خیلی از والدین، به طور طبیعی، مجبورند که سر کار بروند. مثلاً مادری که استاد دانشگاه است باید بخشی از وقت خود را در دانشگاه به سر برد. یا مادری که به خاطر مشکل اقتصادی خانواده، در یک مرکز تولیدی مشغول کار است، در این صورت آیا فرستادن بچه به مهدکودک آسیبزاست؟ رویکرد، حضرتعالی برای برونرفت از این مشکل چیست؟
این همان عدول از مرامنامۀ تربیت اسلامی است؛ چون، دین گفته است بخشی از وقت خود را برای کار و سامان دادن زندگی، بخشی از آن را برای فراغت و بخش سوم را برای عبادت بگذارید. اگر چنین کنیم و اگر نظم و برنامهریزی درستی داشته باشیم، میتوانیم همۀ کارها را انجام دهیم و درست تربیت کنیم. همچنین، اولویت اول مادر رسیدگی تام و حضور در کنار طفل شیرخوار است. در این زمان شاغل بودن هر دو والد آسیبزاست. این اجبار را خودمان پدید میآوریم. مادر باید در دوران طفولیت کنار بچه باشد و نیاز به حضور دائمی مادر در این دوران وجود دارد؛ اما، اگر در دورهای که نیاز به بودن مادر در کنار فرزند هست مادر نتواند خیلی وقت بگذارد نیاز بچه به محبت و ملاطفت و احساس امنیتخاطر در کنار مادر تأمین نمیشود؛ لذا، مشکلات عدیده تربیتی پیش میآید. مادران باید تا حد امکان در کنار فرزندان خود باشند؛ مثلاً، اگر مادری معلم است، میتواند بچه را همراه خودش به مدرسه ببرد و در آنجا از یک نفر برای نگهداری موقت فرزند کمک بگیرد و هر زنگ تفریح در کنار فرزند باشد، تا بچه ایشان احساس تنهایی به مدت طولانی نکند و عواطفش به طور طبیعی رشد کند؛ اما، وقتی بچه قدری بزرگتر شد، میتوان از مهدکودک و پیشدبستانی استفاده کرد. ولی در طفولیت، بهترین مهدکودک نیز همان خانواده است. پدربزرگ و مادربزرگ بهتر از سایرین در مراحل بعدی میتوانند در غیاب والدین بچهها را تربیت کنند. در گذشته خانوادهها بیشتر در کنار هم بودند و در صورت نیاز بچهها به پدربزرگ و مادربزرگ سپرده میشدند. اینها بهتر میتوانند خلأ فرهنگی و عاطفی بچهها را پر کنند؛ اما، در حال حاضر افراد از هم دور شدهاند، همه مستقل شدهاند، ارتباطات کم شدهاند و با مشکلات عدیدهای مواجه هستیم. حالا والدین مجبورند که فرزندان خود را به مهدکودک بفرستند. البته در مهد هم اگر رسیدگی شود و مربیان خوبی داشته باشیم تا حدودی میتوانند مشکلات را حل کنند. در درجۀ اول والدین و بعد پدربزرگ و مادربزرگ و بعد مهدکودکها برای تربیت بچهها میتوانند مؤثر باشند؛ در واقع، هیچ چیز جای خانواده، والدین و پدربزرگ و مادربزرگ را نمیتواند بگیرد. در نهایت، باید جامعه شرایط مناسبی را فراهم کند که مادران شاغل بتوانند از آن استفاده کنند، دولت باید معلمان و مربیان خوب، فهمیده و ورزیدهای را تربیت کند که مادران شاغل با مشکلات کمتری مواجه شوند.
15- ظاهراً به نظر شما یکی از آسیبها و مشکلات حال حاضر، خانوادههای کوچک و مستقل هستند و شما خانواده پدرسالار را بهتر تلقی میکنید؛ این خانوادههای پدرسالار چگونه میتوانند در تربیت فرزند مؤثر باشند؟ این خانوادههای پدرسالار در چه زمینههایی در تربیت خانوادگی موفقتر هستند؟
اصل صله رحم، یکی از مبانی نظام تعلیموتربیت اسلامی است. چرا اینقدر تأکید بر ارتباط شده است و گفته شده است که قطع رحم نکنید؟! همه به این دلیل است که باید خانواده گرم و صمیمی باشد و هر کدام از اعضاء خانواده و فامیل در جایگاه ویژهای هستند و روابط میان افراد باید زیاد باشد و به خوبی از حال هم خبردار شوند. زمانی که خانوادههای ما اصلاح نشوند، جامعه اصلاح نمیشود. در گذشته اینطور بوده است که اگر مشکلی بین والدینی پیش میآمد، بزرگ خانواده با نصیحت و گفتوگو آن را حل میکرد. الان جدایی میان افراد و کم شدن رفتوآمد و حتی قطع رفتوآمد باعث شده است که مرد و زن خود را تنها میبینند، هر کاری را که دلشان بخواهد و دوست داشته باشند به تنهایی انجام میدهند و این باعث مشکلات زیاد و زمینۀ آسیبپذیری بیشتر میشود.
پینوشتها:
1. نظیر آنچه والدین و مربیان باید بدانند؛ آنچه یک جوان باید بداند (ویژه دختران و پسران) و ...
2. کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی ، همینطور ولایت علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی.
منابع:
قرآن کریم.
ابراهیمی اقلیدی، علی، (1389)، اصول فرزندداری، شیوۀ تربیت فرزند در سیرۀ حضرت علی(ع) و عرفا از کودکی تا جوانی، قم: تهذیب.
احمدی، حسن؛ دریا افزون، مونا، (1388)، مروری بر تاریخچه ارتباط والدین و فرزندپروری، روزنامه آفرینش.
باقری، خسرو، (1390)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، جلد دوم، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان: انتشارات مدرسه.
باقری، خسرو، (1379)، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، جلد اول، تهران: انتشارات مدرسه.
باقری، خسرو، (1387)، درآمدی بر فلسفه تعلیموتربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد 1، انتشارات علمی فرهنگی.
چراغ چشم، عباس، (1386)، آسیبشناسی تربیت دینی در مدارس، کتاب نقد، شماره 42، صص 155-168.
پرچم، اعظم؛ فاتحی زاده، مریم؛ اله یاری، حمیده، (1391)، مقایسه سبکهای فرزندپروری بامریند با سبک فرزندپروری مسئولانه در اسلام، مجله پژوهش در مسائل تعلیموتربیت اسلامی، سال 20، شماره 14، 115- 138.
ساجدی، ابوالفضل، (1386)، مقالهای تحت عنوان: ابزارها و روشهای آسیبزا در تعلیموتربیت دینی دانشآموزان، کتاب نقد، شماره 42، صص 3-32.
شارع پور، محمود، (1389)، جامعهشناسی آموزشوپرورش، تهران: سمت.
صدیق، عیسی(صدیق اعلم)، (1316)، روش نویت در تعلیموتربیت؛ تهران: فرهنگ.
طیبی، زهرا؛ موسوی جهانآبادی، عقیلهسادات، (1395)، فرهنگ، هدفهای تربیتی و کارکردهای فرزندپروری: نظریه آشیانه تحول، پژوهشنامه مبانی تعلیموتربیت، سال ششم، شماره 1، صص 124-104.
ربانی، محسن، آسیبشناسی تربیت دینی، تهران: ناجی نشر.
رحمانی یزدری، علی جان، (1379)، آسیبشناسی تربیت، قم: مشهور.
رشید پور، مجید، (1376)، آشنایی با تعلیموتربیت اسلامی با تأکید بر روشها، تهران: انجمن اولیا و مربیان.
رهنمایی، احمد، (1389)، آسیبشناسی فرهنگی، فصلنامه معرفت، شماره 30.
زارعی، مجید؛ کرادوانی، راحله (1392)، مقالهای تحت عنوان: بررسی تطبیقی روشهای تربیتی حضرت زهرا(س) در فرزندپروری با روشهای تربیتی عصر مدرن، مجله معرفت، سال 22، شماره 192، صص 61 – 72.
عباس نژاد، محسن، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، مشهد: بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه.
فرهادیان، رضا؛ فرهادیان، بتول، (1390)، آنچه یک جوان باید بداند (ویژه دختران)، چاپ بیستوچهارم، قم: بوستان کتاب.
فرهادیان، رضا، (1377)، آنچه یک جوان باید بداند (ویژه پسران)، چاپ هجدهم، قم: بوستان کتاب.
فرهادیان، رضا، (1370)، آنچه والدین و مربیان باید بدانند، چاپ نوزدهم، قم: بوستان کتاب.
قائمی، محمدرضا، (1390)، روشهای آسیبزا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، قم: حوزه و دانشگاه.
موسوی کاشمری، مهدی، (1379)، روشهای تربیت، قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
موسوی کاشمری، مهدی، مقالهای تحت عنوان: روشهای تربیت، مجله پیام زن.
نوری زاده، امیر، (1393)، آسیبشناسی تربیتی تلفن همراه هوشمند و شبکههای اجتماعی، تهران، مرکز ملی شورای عالی فضای مجازی.