مقالات
مدرسه زندگی، جلسه پنجم
خلاصه :
ممکن است معلومات، علم و آگاهی داشته باشید ولی عقل نداشته باشید و خیلی وقتها ممکن است همینطور باشد دانش، محفوظات است عقل نیست؛جلسة پنجم
• چیزی که امروز به نام آموزش و پرورش یا تعلیم و تربیت لائیک، سکولار، دنیازده معرفی میشود در برابر آن دیدگاهی است که جسم بشر را به رسمیت نمیشناسد گویا این بشر غریزه، شهوت، خشونت، شکم و... ندارد واقعیت بشر را قبول ندارند و آنها کسانی هستند که میگویند: «کن فی لاخره ببدنک و قلبک و عملک» یعنی بهطورکلی در این عالم نبودن و این عالم را به رسمیت نشمردن.
• بعضیها با داشتن تفکر مرتاضی افراطی از داشتن غریزه و بدن احساس گناه میکنند. در فرهنگ اسلامی بعضیها از داشتن شهوت، قدرت غصب، داشتن بدن و اینکه بدن احتیاج به غذا و دستشویی و خواب دارد و این بدن سرما و گرما میخورد و مریض میشود و احساس شرمندگی میکنند و اینها ریاضتهای انحرافی دارند. این بدن با همه نیازهای مادی باید به رسمیت شناخته شود.
• اینکه با بدنت در دنیا باش و با قلبت در آخرت یعنی به این دنیا اصالت و رسمیت و نهایی را ندادن و درعینحال فعال بودن برای آباد کردن دنیا. این حالت در ظاهر تضاد و دوگانگی دارد اما درواقعیت تنها در این مکتب قابل جمع است اما در بقیه مکاتب افراط و تفریط از اینسو یا از آنسو میبینیم یا حذف و نفی آخرت را میبینیم یا نفی و حذف دنیا و بدن را میبینیم.
• یکی از خصلتهایی که در کودک، نوجوان و جوان بخصوص در سن بلوغ دوره متوسطه و دبیرستان باید به آن توجه کرد و در روایات ما به رسمیت شناخته شده «سُکر شباب» یعنی مستی جوانی است و در بعضی از روایات به جنون جوانی تعبیر شده است یعنی جوان بهطور طبیعی یک مقدار دیوانه است فصل نوجوانی و جوانی در دوران بلوغ فصل دیوانگی است. نوعی از دیوانگی کردن جزو طبیعت و غریزه نوجوان است و جالب است که پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) این را به رسمیت شناختهاند و این نکته خیلی مهم است.
• در روایتی که پیامبر فرمودند: «ان الله لیجعب من الشباب لیست له صبوه» اگر جوانی را دیدید که جوانی نمیکند و مست نیست و کمی دیوانه نیست خداوند از چنین جوانی تعجب میکند و این خیلی جالب است که خداوند تعجب خواهد کرد از کسی که جوان باشد و نوعی جنون و مستی در او نباشد؛ یعنی پیامبر (ص) میفرمایند که یک مقدار دیوانگی حق جوانان است. اگر از یک نوجوان یا جوانی شما توقع دارید که مثل یک صندلی در گوشهای مؤدب، مرتب، منطقی بنشیند، این توقع درستی نیست؛ درواقع این جوان مشکل دارد، این نوجوان و جوانی که دیوانگی نداشته باشد مشکل دارد.
• جوان در سنی است که بخشی از مسائل که شما فکر میکنید باید ببیند را نمیبیند و نمیداند لذا از واکنش شما تعجب میکند که چرا اینقدر واکنش نشان میدهید و شما هم از او تعجب میکنید. این مطلب استفادة شخصی خودم (استاد) است مدرسههایی که میخواهد دانشآموز صد در صد منضبط باشد از نظر من مدارس خوبی نیستند که در این مدارس کوچکترین جزییات جوان و نوجوان کنترل میشود در اتاق، روز، شب و ذهن. پیامبر (ص) میفرماید که خداوند خالق عالم است خود خداوند که از چیزی تعجب نمیکند (درواقع اینها تعابیری است برای اینکه ما بهتر متوجه شویم) درواقع پیامبر (ص) میفرماید من خودم نیز تعجب میکنم که چطور شما از نوجوان و جوانی توقع داشته باشید که صد در صد مؤدب و منطقی عمل کند در سنی که خصلت او نیست؛ بنابراین، باید کمی دیوانگی را در این سن به رسمیت بشناسیم باید بگذاریم نوجوان و جوان یک مقدار دیوانگی کند و این دیوانگی لازمه رشد اوست، جنون جوانی باید مدیریت شود ولی سرکوب نشود. این استناد بنده از این روایت در حوزه آموزش و پرورش است.
• در روایت میفرماید چند نوع مستی است که انسان گرفتار آن میشود و یکی مستی ثروت زمانی که میلیاردر میشوی احمق میشوی هوشیاریات را از دست میدهی و دیگری مستی قدرت زمانی که رییس میشوی احمق میشوی درواقع ثروت و قدرت جلوی چشمت را میگیرد و عقلت را ضعیف و تعطیل میکند. پیامبر میفرماید اغلب بشریت این گونهاند جز عدهای خاصی که تهذیب و تربیت دارند وقتی یکمرتبه به ثروت و قدرت زیاد میرسند شعورشان و وجدان اخلاقیشان ضعیف میشود و یکمرتبه یکچیزهایی را اشتباهی میبینند و به آن سکر مال و سکر قدرت، تعبیر میشود یعنی مستی و حماقتی که ناشی از ثروت و قدرت است و دیگری مستی علم است کسانی که مدرک و یا محفوظاتی دارند به همان مقدار خریت به آنها دست میدهد به کسانی که تحصیلات زیادی دارند یا توهم میکنند که علم بالایی دارند یا از محفوظات زیادی برخوردارند.
• ممکن است معلومات، علم و آگاهی داشته باشید ولی عقل نداشته باشید و خیلی وقتها ممکن است همینطور باشد دانش، محفوظات است عقل نیست؛ و درواقع چیزی هم به نام «سکر علم» وجود دارد و آموزش پرورش اسلامی باید با این چند سکر و مستی مبارزه کند؛ یعنی باید بتواند به دانشآموز منتقل کند که ثروت را به قیمت از دست دادن شعور انسانی و الهی به دست نیاورد اینکه ثروتمند بشوم، احمق هم شدم اشکال ندارد.
• مستی دیگر «سکر جاه» مستی شهرت و جاهطلبی است مستی که همه به من احترام میگذارند و من را به هم نشان میدهند که جزو حماقتها و مستیهای دیگر به شمار میآید.
• پیامبر (ص) میفرمایند: اغلب انسانها وقتی کمی از سطح معمولی به لحاظ قدرت، شهرت، مال، محبوبیت و ... بالا میآیند معمولاً همراه آن نادانی و مستی هم میآید و انسانها کمی از شعورشان را معمولاً از دست میدهند و فرمود: مراقب باشید با آمدن قدرت، ثروت، جاه، شهرت، محبوبیت و علم شعورتان را از دست ندهید و مست نشوید چرا که آدم مست اندازهها، علت و معلول، حرمت خودش، حرمت دیگران را نمیفهمد. همان لحظه آنی برای ارضای خودش گاهی کارهایی را بهغلط انجام میدهد.