
مقالات
مدرسهی زندگی، جلسه سوم
خلاصه :
دلیل برگزاری هفتگی جلسات استاد، انسجام ذهنی و ارتباط مباحث است.به حول و قوه ی الهی کانون مدارس اسلامی به منظورارتقاء دانش و معرفت سنگرداران تعلیم و تربیت اسلامی جهت توسعه و تعمیق هرچه بهتر تعلیم و تربیت اسلامی درسطح مدارس، سلسله همایش-هایی تحت عنوان "مدرسه ی زندگی " با حضوراندیشمند جبهه ی احیای فکر دینی استاد رحیم پورازغدی را برنامه ریزی نموده است. دراین همایشها آخرین دستاوردهای علمی و مباحث نظری با توجه به مبانی اسلام ارائه خواهد شد.اولین همایش برگزارگردید که مباحث مطرح شده توسط استاد رحیم پور به شرح زیر تقدیم میگردد امید است برای کلیهی دستاندرکاران، برنامهریزان، سیاستگذاران، کارشناسان، مدیران ستادی و همهی همکاران فرهنگی با هرمسؤولیتی مفید واقع شود.
جلسه ی سوم
گزارشی از جلسهی سوم سخنان استاد رحیم پورازغدی، مؤسسهی آموزشی و فرهنگی تزکیه، 6/9/92
دلیل برگزاری هفتگی جلسات استاد، انسجام ذهنی و ارتباط مباحث است.
مقدمه
علت مطرح کردن بحث تطبیقی در مباحث مکاتب غربی در تعلیم و تربیت این است که در سایر آیینها و مکاتب آسیایی، شرقی، آفریقایی و ... این مباحث در حد آکادمیک در حوزهی تعلیم و تربیت میباشد و از انسجام برخوردار نیست، بطور مثال؛ در هندوئیزم و بودیزم در عرفان آسیایی و آفریقایی و مسیحیت این مباحث وجود دارد اما اینکه کدام آیین کدام مشخصه را در آموزش و پرورش توصیه میکند بطور دقیق مشخص نیست، در صورتی که عمدتاً در دنیای غرب و در دانشگاهها متون آموزشی در حوزهی آموزش و پرورش در حوزهی فلسفی مطرح میشود.
در این جلسه سه عنوان مرتبط با فلسفهی تعلیم و تربیت بیان خواهد شد.
1- نکتهی اول در جلسهی قبل بیان شده، اما نکته قابل ذکر در تکمیل بحث قبل این است که در نظامهای آموزش و پرورش، تعلیم تربیت گاهی از قاعدهی هرم به نوک هرم پیش میرود (در جهت تعریف اهداف اجزای آموزش و پرورش)، گاهی از قله به نوک هرم به سمت قاعده پیش میرود (در جهت انسجام بحث و ارتباط اجزای آموزش و پرورش).
برای آنهایی که مقصد نهایی و غایی تعلیم و تربیت مبدأ میباشد دو خطر وجود دارد:
1) در مرحلهی مباحث انتزاعی در کلیات شاعرانه باقی میمانند.
2) در دام پراگماتیسم میافتند و عملزده و سریع مسائل را حل میکنند، دقت فلسفی ندارند اما کلیات را میدانند.
نکتهی مثبت و ویژگی منحصر به فرد در تعلیم و تربیت اسلامی این است که در قاعدهی تعلیم و تربیت هم به نوک هرم و هم به قاعدهی هرم توجه و حساسیت وجود دارد و همهی جوانب تعلیم و تربیت در جزئیات دارای اهمیت است. بطور مثال؛ حساسیت در مسأله تنبیه و تشویق در قرآن و سنت نیز به همهی مسائل جزئی در امر تعلیم و تربیت پرداخته شده است. چرا که هدف اصلی وحی و قرآن و روایات و سنت تعلیم و تربیت بشر است در غیر اینصورت اگر در هدف نهایی شفافسازی نشود با ادبیات مختلف روبرو میشویم و با این عدم انسجام در اجزاء تعلیم و تربیت یا سیستم بوجود نمیآید یا اجزا از هم پراکنده میشود.
مسألهی خلقت بشر در داستان آدم و حوا به سه مفهوم در حوزهی تعلیم و تربیت اشاره دارد:
1- تعجب فرشتگان از خلق انسان با دو ویژگی: 1) خشونت 2) فساد
(در تعلیم و تربیت انسانی این دو ویژگی کنترل میشود)
2- دیگر مفهوم تربیتی که مطرح میشود مسألهی تعلیم اسماء است که مبنای تعلیم و تربیت اسلامی است. خداوند اولین مربی در تعلیم و تربیت بشر است. خداوند در آیهی 30 بقره مسألهی مهار خشونت و مسألهی مهار در روی زمین را بیان فرموده است.
تنها موجودی که خداوند بدون اختیار و آزادی از او تکامل نخواسته، انسان است. بطور مثال؛ اگر کسی ناآگاهانه عملی انجام داد و خیر بود عمل خیر او حسن فعلی دارد ولی حسن فاعلی ندارد، همین طور فعل اخلاقی نیست. چرا که آگاهانه نبوده یا اگر کسی مجبور به انجام عمل خیری باشد چون آزادی در انجام عمل خیر را نداشته عمل او شامل حسن فعلی میشود ولی حسن فاعلی ندارد چرا که عملی، عمل صالح است که از روی اختیار و آگاهانه انجام شود. به همین علت خداوند متعال انسان را مختار آفریده در غیر این صورت تعلیم و تربیت در این حوزه اسلامی نیست بلکه زمانی تعلیم و تربیت اسلامی است که امکان خطا وجود داشته باشد و در اصل هدف از میان مفهوم توبه وجود داشتن امکان خطا و اشتباه و اصلاح مسیر است.
2- احساس تواضع و کوچکی و بندگی در برابر حقیقت مطلق یکی از اهداف قطعی تعلیم و تربیت اسلامی است. بنابراین مسألهی تعلیم اسماء نقش مبنایی در تعلیم و تربیت اسلامی دارد و هدف نهایی قرآن این است که بشر مشمول رحمت خداوند قرار گیرد، یعنی ظرفیتهای بالقوه در انسان بالفعل شود و این امر با تعلیم و تربیت اسلامی، ایمان، علم و عمل صالح تحقق مییابد. نکته قابل ذکر در اینجا اشاره به مفهوم جانشینی است. خلیفه کسی است که در تمام حالات و صفات وجودی و اعمال و تصمیمگیریهایش حاکی از خلافت باشد و این بدان معناست که خداوند از انسان در روی زمین توقع دارد که در گفتار و رفتار و اعمال تجلی از صفات و آثار وجودی خداوند متعال باشد تا بتواند بر مقام خلیفه ا... دست یابد. این انتظار از سوی خداوند دقیقا توقع تعلیم و تربیت اسلامی است و هدف تعلیم و تربیت اسلامی این است که تمام تصمیمگیریهای انسان در راستای تصمیمگیری خداوند باشد. در آزادی، اختیار و حق عصیان تکوینا حق معصیت داریم ولی تشریعا از شما خواستهایم که انجام ندهید، چرا که شما باید خلیفه ا... باشید.
این مقام تنها به حضرت آدم(ع) اختصاص ندارد بلکه به همهی انسانها در مراحل و سطوح مختلف اختصاص دارد و تدریجا به وسیله تعلیم و تربیت به وجود میآید نه به صورت دفعی، و در واقع ظرفیتهای بالقوه بوسیلهی تربیت صحیح بالفعل میشود.
نقش تعلیم و تربیت؛ رشد و شناسایی و پرورش تمام کمالات علمی، عملی و اخلاقی که بذرشان بالقوه در انسان وجود دارد است، تا موانع رشد و زمینهی بالفعل شدن این بذر فراهم شود و محصول نهایی آن انسانی با دو بعد جسمی و روحی میباشد.
1) جسمی (مادی) ← الف) با وظایف جسمانی / ب) با حقوق جسمانی.
2) روحی (الهی) ← الف) با وظایف روحانی / ب) با حقوق روحانی.
ارتباط این دو بعد نباید قطع شود و در نهایت خداوند میفرماید فتبارک ا... احسن الخالقین. روایت امام صادق(ع) در این حوزه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ایشان میفرماید تعلیم اسماء که خداوند به انسان فرمود تنها حقایق باطنی عالم و ملکوت عالم نیست بلکه علاوه بر آن اسماء که خداوند به انسان آموخت علم او به زمین و کوه و بیابان و ... است، و درک اوست از عالم دریچه توحید و دیدگاه توحیدی به طبیعت. و این مبدأ آموزش و پرورش الهی است که شامل (علم به مسائل مبادی و علم به مسائل الهی)
نظریه ویکتن اشتاین در این حوزه: تمامی مفاهیمی که فیلسوفان مطرح کردند بنا به سنتشان معماوار بوده است و وظیفهی ما در فلسفهی جدید ارجاع واژهها از کاربرد متافیزیکی به کاربرد روزانه است (تفکیک کاربرد از معنا). به دلیل اینکه مسائل متافیزیکی روشن و محسوس نیستند و دعوت نهایی به توصیف حسی بدون هیچ نظریهی عقلی در حوزهی مفهوم شناسی ارزشها که مبنای تعلیم و تربیتاند و فقط به جای تبیین توصیف میکنیم. چون به دلیل این که چیزی قابل تبیین نیست، از حوزهی حسی خارج میشویم و وارد متافیزیک میشویم ولی توصیف ترسیم صحیح غیر نظریهای، غیر تئوریک از یک یا مجموعهای از موقعیتها که به شیوهی روزمره بکار برود و ایشان پیشنهاد میکند به این شرح است:
به جای مسائل متافیزیک : 1) به زبان روزمره متوسل شدن / 2) موارد و زمینههایی که این رفتار در آن رخ میدهد. / 3) غریزهی محسوس بشر دیدگاهی که مقابل نظریهی ویکتن اشتاین است نظریه وداها و اپانیشادهاست که ادعای تعلیم و تربیت دارد هر چند نکاتی در این دیدگاه دیده میشود که مطابق تعالیم اسلامی نیز است. نقطهی مقابل این مفهوم اساسا به انسان عینی کاری ندارد، در صورتی که ویکتن اشتاین تمام کلمات را کاربرد روزمره میسنجد و میگوید باید از تمام کلماتی که بار متافیزیکی دارد صرفهنظر کرد. و اگر کلمهای در حوزهی تعلیم و تربیت و یا سایر علوم انسانی با بار متافیزیکی مطرح شود اجبارا باید از معنای کلمات دست بکشی و سراغ کاربرد مادی کلمات بروی.
در اینجا اهمیت سخن امام صادق(ع) به درستی روشن میشود. اسمائی که خداوند در آغاز خلقت به انسان تعلیم داد شامل هر دو گونه است و از اینجا به بعد است که آموزش علوم طبیعی در آموزش و پرورش اولا باشد یا نباشد؟ دوما با کدام رویکرد باشد؟ در واقع یک بخش مهمی از آیات و روایات به انسان، حتی در نحوه مواجهه با طبیعت (محیط زیست) آموزش میدهد.
در تفکر سرمایهداری انسان موجودی حریص و خودخواه و محیط زیست موجودی است که تنها به هر نحوی باید مصرف شود و مفاهیمی چون قناعت، اصراف، اعتدال، احترام به حقوق نسلهای بعد و حفظ تعادل در محیط زیست تنها بصورت شعار وجود دارد. در مقابل در تفکر شرقی هرگونه تصرف در عالم طبیعت به عمل غیرمعنوی است. بطور مثال؛ آیینی در هند به نام جین وجود دارد که افرادش به دلیل نرساندن ظلم به طبیعت و صدمه نزدن کاملا عریاناند.
نحوه مواجهه با طبیعت چطور مواجههای است؟ روایتی از پیامبر در این زمینه است که ایشان درخت نخل را عمه و درخت زیتون را خاله خطاب کردند و ایشان به اصحاب خود فرمودند با رعایت تعادل میتوانی از این درختان بهرهببری و حق ندارید تنها به چشم کالای مصرفی به آنها نگاه کنید.
در زمان احرام نیز اهمیت این موضوع به وضوح دیده میشود اینکه مُحرم حق لطمه زدن به طبیعت را ندارد، حتی برگی را از درخت جدا کند یا پشهای را بکشد. این بدان معناست که سبک زندگی اسلامی نفی مطلق خشونت است. منتها چون بطور دائم نمیتوان اینگونه زندگی کرد اما میتواند به عنوان یک آزمایش موقتی برای انسان باشد که چگونه بدون ذرهای خشونت زندگی کرد و لو در چند روزی که محرمی در حرم امن الهی و روایات مهمی از این باب با نام اخلاق تعامل با طبیعت اخلاق تعاول با جهان و روایاتی از این قبیل که خدا محور باشید. تاکید بر تقوا محوری در نوع رابطهی انسان با انسان (حقوق بشر) تقوا محوری در نوع رابطهی انسان با سرزمینها، جنگلها و دریا و ... است.
در تفکر امانیسم (تفکر مادی) مبنای تعلیم تربیت مادی است. و هدف را استیلای بر طبیعت بدون قید و شرط و سود بردن میداند.
در تفکر اسلامی علت غایی مشمول رحمت حق قرار گرفتن و رسیدن به مقام خلیفه الهی و تکامل است و هدف خلقت پیروی از مشیت خداوند در نحوه تعامل حتی با طبیعت و قوانین طبیعت است (تفکر مادی دینی). اراده خدا و حقیقت دین این است که نسبت درستی با قوانین حاکم در طبیعت و ماورای طبیعت برقرار کنیم و این هدف تعلیم و تربیت اسلامی است و باید به دانشآموزان آموزش داد که چگونه در چارچوب هندسه الهی زندگی کنند و چه نسبتی با طبیعت، گیاهان و حیوانات با بشر و از همه مهمتر با خداوند، با پدر و مادر، با همسایهها با معلم داشته باشد و این از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی در آموزش و پرورش است.
خداوند شما را آفرید و شما را در حوزه آموزش و پرورش مسئول کرد و مسئولیتی که خداوند بر عهدهی انسان قرار داد باید به دانشآموزان آموزش داده شود:
1) آباد کردن دنیا برای ایجاد رفاه، امنیت، بهداشت و آباد کردن زمینها. این مسئولیت زمینی از طریق علم، صنعت ، کشاورزی امکانپذیر است تا منافعی را که زمین بخاطر آن منافع آفریده شد از قوه به فعل درآید.
2) از یک طرف بعد ملک و ملکوت علم الهی، خلیفه الهی و ملائکه، مفهوم متافیزیکی ولی کاربرد عینی دارد. (رجوع شود به آیهی 9 در سورهی سجده، آیهی 29 سورهی حجر، آیهی 72 سورهی صافات)
موضوع جلسهی بعد ارتباط دنیا و آخرت
والسلام