
مقالات
فضای مدارس را مذهبی کنیم
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی، مسئول ستاد مرکزی اقامه نماز
خلاصه :
در عقیده و باورها بایستی همۀ معلمها کتابی را راجع به اسرار نماز یا فلسفۀ نماز بخوانند تا عقیده خودشان محکم شود.چگونه نمازخوان شدید و چه کسی و با چه روشی، نماز را در کودکی به شما یاد داد؟
بنده ابتدا از کار خوبی که آموزشوپرورش برای گردآوری خاطرات معلمان دربارۀ نماز انجام داده است، تشکر میکنم. قدر این خاطرات را بدانید و از آنها برای تهیه فیلم استفاده کنید. بنده هم نمازخوان شدنم در کودکی را مانند ماهی که در آب است، مدیون فضای مذهبی خانوادهام میدانم. میتوانم بگویم در خانوادهای که همه اهل نماز هستند و جو و فضا مذهبی است، حتماً نماز در فرزندان نهادینه میشود. بنده هم مشمول همین قاعده هستم؛ به همین دلیل، خیلی سفارش میکنم که معلمها و به خصوص مدیران مدارس تلاش کنند فضای مدارس را مذهبی کنند؛ مثلاً بچهای که در فضای مذهبی بزرگ میشود و میبیند آن قدر مسئلۀ عاشورا، فضا را فضای عزا و جو را غمبار میکند، دیگر نیازی نیست کسی بخشنامه کند که سیاه بپوشید.
در روایت داریم امام رضا(ع) میفرماید: «ظهر که میشود چنان به مسجد بروید که آنهایی که به مسجد نمیآیند، پنهان شوند.» یعنی خجالت بکشند که چرا همراه این سیل جمعیت به نماز و به مسجد نمیروند. این قاعده «فضاسازی» است.
چگونه فضای مذهبی ایجاد کنیم؟
در روایت است که به جوانی که به مسجد نمیآید، دختر ندهید تا جوان احساس کند اگر میخواهد ازدواج کند باید برود مسجد و الا منزوی میشود. یا اینکه اگر کسی به مسجد میرود هر خیری را میتوانیم از او تقاضا کنیم؛ مثلاً شهادت مسجدیها را بپذیریم و به تارکین مسجد همسر ندهیم؛ یعنی فضای مسجد رفتن را داغ نگه داریم.
یا گفته شده است که وقتی حاجیها با لباس احرام در مکه به هم میرسند، لبیک را بلند بگویند. اگر یک حاجی به تنهایی لبیک میگوید، وقتی به کاروانی رسید، باید داد بزند و با فریاد «لبیک» بگوید. این برای داغ نگهداشتن جو و فضا است.
شما تأثیر ایجاد فضای مذهبی را در گرایش نوجوانان و جوانان به مذهب و نماز بیشتر میدانید یا نقش و اثربخشی عامل ارتباط مربی با شاگرد و دعوت چهره به چهره را؟
البته اگر فضای فرهنگی جامعه مذهبی باشد، اثر گسترده دارد و همه را مذهبی میکند؛ مثلاً سیل که راه میافتد همه چیز را با خود میبرد، کوچک و بزرگ ندارد. ولی معتقدم دعوت چهره به چهره نیز تأثیرات خودش را دارد و در جای خودش لازم است؛ یعنی در جایی که هنوز به آن فضای مذهبی نرسیدهایم، بهتر است از دعوت چهره به چهره و تأثیر معلم بر شاگرد استفاده کنیم.
به عنوان مثال، پدر بنده یک بازاری بود. یادم میآید که همیشه نیم ساعت مانده به اذان ظهر یا مغرب، مغازه را میبست و به مسجد میرفت. یک نعلبکی دو ریالی کنار دستش میگذاشت برای بچههایی که به مسجد میآمدند و نماز میخواندند، بعد هم به آنان در مسجد نماز یاد میداد. الان گاهی که به کاشان و سر قبر مرحوم ابویام میروم، کسانی را میبینم که میآیند سر قبرش و میگویند: «وقتی بچه بودیم با دو ریالیهای این خدا بیامرز نماز یاد گرفتیم.» این سیرۀ پدرم بود که از راه دو ریالی بچهها را جذب میکرد.
یادم میآید من روزی دو ریال از پدرم میگرفتم، وقتی گفتم: «بکن سه ریال»، گفت: «اگه این زیارت اهل قبور را حفظ کنی، پولت را روزی سه ریال میکنم.» و من هم این کار را کردم. خدا بیامزر پدرم خیلی به ایجاد جو مذهبی اصرار داشت و البته دعوت چهره به چهره هم میکرد.
بنده معتقدم کسانی که صرفاً با مناسک دینی آشنا میشوند، وقتی فضایشان عوض میشود، آنها هم عوض میشوند. تربیت شده در فضای مذهبی، معمولاً این گونه نمیشود؛ بنابراین، بیشترین تأکیدم روی فضاست که در مدارس فضا را مذهبی کنید. شما شنیدید که هجرت از فضایی که مسموم است و انسان را دچار تربیت نادرستی میکند، واجب است.
برای آموزگاران دوره ابتدایی چه توصیهای دارید؟
معلمها به سه چیز نیاز دارند:
1- عقیده؛
2- علاقه؛
3- سلیقه.
در عقیده و باورها بایستی همۀ معلمها کتابی را راجع به اسرار نماز یا فلسفۀ نماز بخوانند تا عقیده خودشان محکم شود. در علاقه هم باید آثار نماز را معلمها بدانند و ثوابهای دنیوی و پاداشهای اخروی را برای بچهها به زبان شیوا بشمارند. آموزشوپرورش هم باید به هر معلمی که دانشآموزانش را با نماز آشنا کرد، بها بدهد و تشویقش کند. انگیزه و علاقۀ معلمها را نیز باید برانگیخت. برای سلیقه معلمها هم باید دوره گذاشت تا با روشهای نوین آشنا شوند و سلیقه پیدا کنند که بچهها را به خوبی به دین خدا و نماز دعوت کنند. اینکه روشها را چگونه انجام دهند باید آموزش ببینند.
چه پیشنهادی برای خاطرات برگزیده دارید؟
خوب، علاوه بر اینکه تعدادی را جایزه میدهید، حتماً آن خاطرههای برتر را بدهید صدا و سیما تا بر اساس آنها برنامه بسازند. به خود من هم بدهید تا بعضی بخشهایش را در تلویزیون بگویم.
خود شما سیرهتان در ارتباط با فرزندانتان چگونه بوده است؟
اصلاً یادم نمیآید به بچههایم گفته باشم تا نماز بخوانند. آنها در فضای مذهبی رشد کردهاند و خیلی کم از من حرفی در این خصوص شنیدهاند. من به بچههایم هیچی یاد ندادم. همین که من نماز میخواندم و آنها میدیدند کافی بود.
گاهی بچهها در روند رشد طبیعیشان نسبت به انجام اعمال و عباداتشان کوتاهیهایی میکنند. در آن موقع شما با فرزندانتان چگونه برخورد کردید؟
من سعی کردم خیلی مستقیم چیزی نگویم و فقط اشاره کوتاهی بکنم. نصیحت طولانی فایدهای ندارد. خیلی کوتاه در عرض یکی دو دقیقه مطلبی گفتم. مثلاً لقمان، کل حرفی که با پسرش زده سه دقیقه بوده است. در هشت آیه قرآن کریم آمده است.
روایت داریم: اگر ملامت و سرزنش طولانی باشد بچه لجباز میشود. دوم اینکه، بچهها را با خودشان مقایسه میکنم؛ مثلاً میگویم تو پارسال بهتر بودی. سوم اینکه، نعمتهای خدا را برایش برشماریم. نعمتهای خدا را که برای بچه برشماریم، علاقهاش به خدا زیاد میشود. چهارم، محبت خودمان را نسبت به او اظهار کنیم و بگوییم دوستیمان زمانی با او بیشتر میشود که عباداتش بهتر شود. پنجم آنکه، سعی کنیم بچههایمان با بچههای نمازخوان رفیق باشند. پس لازم میشود که با خانوادههای مذهبی رفتوآمد کنیم تا بچهها الگو بگیرند و با بچههای نمازخوان رفیق شوند.
گفتن برکات نماز هم میتواند در این جور مواقع به کمک بیایند. مثل 114 نکتهای که من در کتابم از برکات نماز آوردهام. البته همۀ اینها باید کوتاه گفته شود تا اثر بگذارد. امکان نماز را هم اگر برایش آسان کنیم بهتر است. سجاده برایش بخریم تا خوشش بیاید و چادر نماز و انگشتر قشنگ برایش بخریم. اینها، او را تشویق میکند.