
مقالات
مدرسه کجاست؟ معلم کیست؟
علیاکبر رئوف، دبیر کانون مدارس اسلامی یزد
خلاصه :
مدرسه و معلم میتوانند از راستیها، درستیها، پاکیها، نیکیها، از خود گذشتنها و به دیگران پرداختنها، شخصیتهایِ جهانی بسازند.در عرف جامعه، مدرسه ساختمانی است با عرصه و اعیانی مشخص و معین که کلیدش در اختیار مدیران هست. حاضران در این ساختمان، دانشآموزاناند با برنامۀ تعلیم و تربیتی که به کارگردانی معلمان صورت میگیرد.
و امّا نگاه عامۀ مردم، وزارت متبوعه، مدیر و معلم، متوجه به کتاب است و کلاس.
و آنجا کلاس است و کتاب و به عبارتی اندیشهها به سمت تعلیم است و تعلیم.
و مشاهده میشود که تلاش وزارتخانه، ادارات کل و مناطق، مدرسهها و خصوصاً خانوادهها در حول عدد صفر است الی بیست.
و درنتیجه اکثر هزینههای زمانی و ریالی و نشیب و فرازهای فکری و اوج و حضیضهای شخصیتی در 12 سال تحصیلی یا یکپنجم عمر مفید دانشآموز در گردونۀ نمره صفر است تا بیست و حتی برای هر درصدی از نمره بیست.
و بههرحال، مجموعه بر این باورند که این روشِ منش ساز و شخصیتپرداز فقط منحصر است به نمره بیست و بیست،
و درنهایت بعد از 12 سال خروجیهای مدارس در سطح جامعه دیده میشود.
و امّا متحیر آنکه در برابر توجه به امر تربیت چه میتوان نوشت؟
و ظاهراً قلم اینجا رسید و سر بشکست.
آری، «تربیت»، که گستره ژرفایش و بلندایش بیانتهاست.
و تربیت را که همه زمانها و مکانها قبل از کلاس، در کلاس، خارج از کلاس، اردو باشد یا بازدید، فراگیر است. حرکتها، رفتارها، گفتارها، نشستها، برخاستنها، اشارهها و کنایهها در حوزه تربیتاند و دانشآموز از روز اول مدرسه تا آخرین روز مدرسه و پس از 12 سال قبله آمالش و اعمالش، رفتارش و کردارش از پیدا و پنهان معلم است و مدرسه،
و اینجاست که مدرسه و معلم میتوانند از راستیها، درستیها، پاکیها، نیکیها، از خود گذشتنها و به دیگران پرداختنها، شخصیتهایِ جهانی بسازند.
لذا لازم است این دو جایگاه مهم با مطالعات و آخرین دستاوردهای تربیتی همواره بهروز بوده و نیمنگاهی هم به سند تحوّل بنیادین داشته باشند.
فضای مجازی و حوزه حقیقی و واقعی را بهخوبی بشناسند؛ همواره ماهرانه، مهربانانه، کارشناسانه، مقتدرانه، متواضعانه، ایثارگرانه، با هر دانشآموز که دنیایی متفاوت با دیگران است و دنیایی از چگونگیهاست روبهرو شوند و مهار اختیار و اراده او را به سمت چگونگیهای تربیت برده و از حوزه تربیت استفاده تا دانشآموز خاکی را آسمانی کنند.
و امّا مهمتر از همه آنکه با مطالعات تربیتی عمیق خود بپذیرند که میتوانند و این پذیرش توانستن که سرمایه بزرگی است باید از وزارتخانه تا خانه و مدرسه موردتوجه قرار گیرد.
در اینجا بد نیست از جملاتی که از مدرسه و معلم تحت نوشتهای در کتابی داشتهام اشاره شود و آن اینکه:
مدرسه کجاست؟
آنجا که شرف است و عزت و افتخار، فرهنگ و فضیلت، تمدن و هویت،
آنجا که دل را عاطفه، مغز را ارزشافزوده میبخشد؛
آنجا که جان را قدرت پرواز، اندیشه را پرورش، نگاه را ریزبینی و گستردگی،
آنجا که سراسر معناست به وسعتی بیانتها.
آنجا که باران رحمتش همه را سیراب، دست و سینهاش گشاده برای همگان از روستاها تا دل شهرهاست.
آنجا که سوسوی چشمان اطفال بعد از خانه به آنجاست.
آنجا که شاکله شخصیتی هر نوجوان برومندی ازآنجاست که پابرجاست.
آنجا که بیست درصد از بهترین اوقات زندگی هرکس را مشتاقانه در خود جای میدهد و هشتاد درصد بقیه عمرش را مرهون خود میسازد.
آری:
ای قصر دلافروز که منزلگه انسی یارب مکناد آفت ایام خرابت
(حافظ)
و امّا معلم؛
چلچراغ و شمع بزم کانون فروزان و سکوی بلندمرتبه عروج دانشآموزان، آن بیتِ مقدّسِ کیست؟
او که باید بسوزد و بسازد،
او که همه فشارهای زمان پرواز تکتک دانشآموزان را میبایست تحمّل کند تا ایشان را حرکت دهد و به هنگام پرواز در هرلحظه ابعاد گوناگون روحی و جسمیشان را کنترل و رصد نماید.
جامعه بی مدرسه و معلّم، آشفتهبازاری بیش نیست.
اما بیش از هر کس، معلّم خود باید بداند که جایگاهش کجاست.
او تنها کسی است که میتواند به جامعه نشان دهد، همه دردها و داروها در مدرسههاست؛ اما ناپیداست.
و بالاخره مدرسهها تجلیل گاه همه خوبیها، سرافرازیها و شایستگیهاست.
اما اگر مدرسه آن باشد که باید باشد
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع که سوزهاست نهانی درون پیرهنم
(حافظ)
معلم گرانقدر، آگاه، کارا و مهربان!
با نگاهی به این مقدمه، متن و نتیجه، بیاییم علاوه بر اندیشه در تربیت، مروری مستمر هم بر صفحات وزین «اندیشه تربیت» داشته باشیم که انصافاً بجاست.
موفق و مؤیّد باشید.