
مقالات
دانش و سیاست
محمود فرشیدی
خلاصه :
بادانش است که میتوان از ارزشهای فرهنگ بومی در برابر تهاجم بیگانه دفاع کرد و به اقتصادی خودکفا و مستقل دستیافت. انقلاب سیاسی یک ملت، در مراحل تکاملی خویش میبایست پای در وادی دانش و فرهنگ و اقتصاد بگذارد تا پایههای استقلال ملی را استحکام بخشد وگرنه دیری نخواهد پایید که وابستگیهای علمی و فرهنگی و اقتصادی دستاوردهای انقلاب در عرصۀ سیاست را نیز تحتالشعاع خود قرار خواهد داد و زبان سیاستمداران خودباخته را برای دست برداشتن از ارزشهای انقلاب دراز خواهد کرد و در مدتزمانی نهچندان دور، نظام سلطه جهانی به شیوهای پیچیدهتر سیطرۀ خود را بر آن ملت تجدید خواهد کرد.
هرچند دانش، فرهنگ و اقتصاد، هر یک نقش کلیدی در تثبیت ارکان استقلال یک کشور دارند؛ اما در این میان دانش از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا بادانش است که میتوان از ارزشهای فرهنگ بومی در برابر تهاجم بیگانه دفاع کرد و بادانش است که میتوان به اقتصادی خودکفا و مستقل دستیافت. متأسفانه اغلب انقلابهای سیاسی در کشورهای تحت سلطه به دلیل آنکه نتوانستهاند در این مراحل تکاملی گام بگذارند ناچار به عقبگرد شدهاند و با توجه به وابستگی شدید اقتصادی، فرهنگی و علمی از استقلالشان جز نامی باقی نمانده است.
با توجه به این واقعیت سالهاست که رهبر فرزانه انقلاب بر ضرورت گام نهادن در وادی نهضت علمی و جنبش نرمافزاری تأکید میورزند و شخصاً روند این حرکت را پیگیری میفرمایند تا در سایه فرصتی که پایداری ملت ایران بر دفاع از انقلاب اسلامی فراهم آورده است ارکان انقلاب با دستیابی به روزآمدترین سرمایههای دانش، مستحکم شود و خوشبختانه برخورداری ایرانیان از استعدادی برجسته نیز موجب تسریع در تحقق این آرمان شده است.
در دنیای دوقطبی که سالهاست نظام سلطۀ جهانی ترسیم کرده است؛ در یکطرف کشورهای بهاصطلاح صنعتی و غربی قرار دارند که در بهرهبرداری از تمامی منافع و منابع جهان برای خود اولویت قائل هستند و در طرف دیگر کشورهای بهاصطلاح جهان سوم که باید تحت مدیریت نظام سلطه جهانی ادامه حیات بدهند و هرگونه فعالیت خویش را ازجمله در عرصۀ دانش، با مدیریت مدعی جهان هماهنگ نمایند. با این انتظار بیجا نهتنها پژوهشهای دانشگاههای کشورهای تحت سلطه، باید ناظر به نیازهای سلطهگران باشد و تنها در این صورت است که ارزش علمی پیدا میکند و اگر کشوری مانند ایران مغضوب نظام سلطه واقع شد، دانشگاههای غربی مجاز نیستند مقالات علمی پژوهشگران ایرانی را بپذیرند یا مورد تأیید قرار دهند، بلکه علاوه بر پژوهشها حتی برنامهریزی درسی و موضوعات کتابهای درسی مدارس و دانشگاههای کشورهای بهاصطلاح جهان سوم نیز توسط نظام سلطه تعیین میشود.
علاوه بر اینها، ارزش کیفی تولیدات صنعتی کشورهای جهان سوم نیز باید با شاخصهای مؤسسات استاندارد غربی سنجیده شود و مؤسسات حقوق بشر و نظایر آن بازیچه دست سیاستمداران غرب هستند. با توجه به همین سیاست تعیینشده و اعلامنشده غرب، ورود کشورهای جهان سوم به سرزمین ممنوعۀ «فناوریهای برتر» (نظیر نانو، هستهای و امثال آن) مجاز نیست مگر تحت مجوز (لیسانس) کشورهای غربی که در این صورت حتی اگر سلاح هستهای هم تولید کنند اشکال ندارد!
اما انقلاب اسلامی ایران، آمده است تا این معادلۀ نابرابر را بر هم بزند و به ملتها بیاموزد که همانند ملت ایران از فرهنگ، استقلال، حقوق و منابع ملی و دستاوردهای علمی خویش دفاع کنند و اجازه ندهند کشورهای سلطهگر برای آنان در همۀ زمینهها ازجمله در عرصۀ دانش تعیین تکلیف نمایند و به همین دلیل است که غربیها مشاهده میکنند با استمرار و تعالی نظام جمهوری اسلامی ایران، منافعشان در کشورهای جهان و خصوصاً کشورهای منطقه به خطر افتاده است و ازجمله دانش که یکی از کارآمدترین سلاحهای آنان برای تسلط بر دیگر کشورها بوده، با ورود ایران بهتدریج کارکرد ضد انسانی خویش را از دست میدهد و نوید ظهور دانشمندانی به گوش میرسد که میخواهند از علم، نه بهعنوان ابزار سلطه بلکه بهعنوان دستاوردی، در خدمت بشریت بهره بگیرند.
اینیک واقعیت است که ایران بهعنوان رقیب علمی غرب، در دورۀ کوتاهی که پای به این وادی نهاده، با عملکرد انسان دوستانه خویش ثابت کرده است که با نگاهی نو در پی انتقال دستاوردهای علمی و پیشرفته به همۀ کشورهاست بهخصوص کشورهای محروم و نیازمند توجه بیشتر.
همچنان که تاریخ گواهی میدهد دانشمندان ایرانی مسلمان، هیچگاه رویکردی سلطهجویانه و تاجرمآبانه به دانش نداشتهاند و همواره زکات علم را ترویج آن میدانستهاند؛ بنابراین دو نگاه متضاد سلطهجویانه و انسان دوستانه به دانش موجب پیدایش نبردی پنهان در این عرصه شده است و سرنوشت این نبرد را، هم سیاستمداران و هم دانشمندان تعیین میکنند. در یکطرف دانشمندانی که دانش خود را دانسته یا ندانسته و خواسته یا ناخواسته به قدرتهای ضد بشر فروختهاند و در طرف دیگر دانشمندانی که دانش خود را درراه تعالی بشریت به کار گرفتهاند و اگر دیروز پادشاهان با تطمیع یا تهدید دانشمندان، آنان را وادار به حضور در دربار خود و خدمت به منافع خویش میکردند امروز هم حکومتهای سلطهگر، سعی میکنند با فریفتن دانشمندان کشورهای دیگر آنان را جذب کنند؛ اما اگر در این راه موفق نشدند به هر طریق ممکن و حتی ترور هم متوسل میشوند تا مانع فعالیت علمی انسان دوستانه آنان شوند و چنانچه مقام معظم رهبری هشدار دادهاند:
«تمرکز اصلی جبههای که امروز در مقابل نظام اسلامی قرارگرفته جلوگیری از قدرتمند شدن علمی و فناوری ایران است؛ بدین ترتیب پیشرفت علمی نظام اسلامی ابعادی سیاسی و امنیتی هم دارد و لذا ضروری است از دوران مدرسه، نخبگان کشور ازلحاظ هویت ملی و بصیرت سیاسی نیز تقویت شوند و با پیچیدگیها و توطئههای دنیای سیاست و سلطهگران جهان آشنا گردند و با یادآوری پیمانی که خداوند از دانشمندان گرفته است تا در برابر زیادهطلبی ظالم و تهیدستی مظلوم، سکوت نکنند» بر نقش و مسئولیت آنان در آیندۀ کشور و دفاع از استقلال و پیشرفت علمی میهن اسلامی تأکید نمود.