مقالات

بیکاری برای این نسل به خاطر هجمه‌های بسیار، آفت بد و خطرناک است

ضرابی، کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه تهران


خلاصه :

غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان هم مثل غنی‌سازی انرژی هسته‌ای کاربردهای متفاوت دارد.

لطفاً قدری از سوابق علمی و تجربی و مدیریتی خودتان را بیان فرمایید.
سلام و رحمت الهی بر همه‌ی آنهایی که دلشان به نور خدا روشن است. ممنونم که شرایط گفتگو را فراهم کردید. همه‌ی افتخارم این است که چیزی قریب به شانزده سال توفیق حضور در مدرسه و هم‌نفسی با امانت‌های الهی را داشتم. کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه تهران، البته مال حدود بیست و اندی سال پیش و بعد، گذر از مقدمات حوزه‌ی علمیه قم، سهم نیمکت نشینی‌هایم بوده و به لطف الهی دوره‌های متفاوت مطالعاتی و پژوهشی هم قسمت و روزی دنیای شغلی‌. گرچه برای من هم، معلمی چیزی فرای شغل است بی‌هیچ حس شعاری و با یک باور عمیق کاملاً تجربی که بابت برکاتش شاکرم به درگاه الهی.
تجربه‌ی مدیریتی به شکل مرسومش ندارم ولی معتقدم هر توفیق خدمتی فی نفسه مدیریت درست را می‌طلبد. سعی‌ام را کرده‌ام "تا چه قبول افتد و چه در نظر آید"
من تدریس و مربی‌گری در حوزه‌ی فعالیتهای پرورشی و فرهنگی را توام با هم تجربه کردم. کار سختی بود اما الان مطمئنم مربی پرورشی که معلم کلاس نباشد خیلی فرصت کار ندارد. بیشتر این سال‌ها را با کلاس ادبیات به ویژه انشاء سپری کردم و این یکی، دو سال اخیر هم به رسم تابعیت از امر ولی که فرموده‌اند از گنج جنگ و عظمت سال‌های دفاع مقدس برای این نسل بگوییم، گفته‌ام به بهانه‌ی کلاس آمادگی دفاعی و این یکی همه‌ی امید من است تا شاید شهدا قبولش کنند.


    لطفاً در خصوص ضرورت و اهمیت غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان دیدگاههای خود را بیان فرمایید. به نظر شما چالش‌های غنی‌سازی اوقات فراغت در مدارس چیست؟
غنی‌سازی این فقره هم مثل غنی‌سازی انرژی هسته‌ای کاربردهای متفاوت دارد و خاصیت پربارکردن بچه‌ها. به گمانم در عادت‌های مدرسه‌ای کمی گرفتار کلیشه‌ایم که البته می‌طلبد با جدیت موضوع را بگذاریم وسط و برای نسلی که دنیای تک دانه‌ای دیجیتال زده‌ای دارند فکرهای ناب‌تری بکنیم. این یعنی ضرورت. بیکاری آفت بدی است و برای این نسل به خاطر هجمه‌های بسیار به مراتب خطرناک‌تر. گرچه نمی‌شود همه‌ی وقت را در دست بگیریم اما کمش را هم که در دست داریم با کلیشه‌ها از دست ندهیم. بچه‌ها متعلق به زمان خودشانند و دغدغه‌های بعضی از مدارس چیزی از جنس تاریخ!

    به نظر شما مدیران مدارس به چه نکاتی برای غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان می‌بایست توجه کنند؟ با چه روش‌هایی می‌توان برنامه‌های غنی‌سازی اوقات فراغت را جذاب نمود؟
برنامه‌ریزی تابستانی یک فرآیند متفاوت از سال تحصیلی نیست. مدارسی که به حکم "جمعه به مکتب آورد طفل گریز پا را" بلدند با ایجاد جاذبه‌های درست، دانش‌آموز را کبوتر جلد مدرسه کنند جای خود، تکلیف اکثر فضاهای آموزشی روشن نیست. بیشتر تبدیل شده‌ایم به سازمان‌هایی با مدل کار تکراری. نقش مدیر و پرسنل قبل هر بارش فکری، نیازسنجی است. ما اکثراً با بچه‌هایی مواجه‌ایم که بخاطر اصرار خانه و مدرسه، تابستان مدرسه را به جان می‌خرند و گرنه اشکال اساسی در طرح ایده‌های نو خوابیده. کار سختی است اما شاق نیست. برنامه‌نویسی وقت، حوصله، پشتیبانی‌های پژوهشی، خلاقیت و توانمندی‌های خودش را می‌خواهد. بعضاً بچه‌ها نقش مستقیمی در برنامه‌ریزی ندارند چون اولین مشکل خستگی‌های آموزشی و نگاه به تعطیلات پرانتزی است. انگار تابستان همه چیز باید تعطیل باشد تا به مذاق بچه‌ها خوش بنشیند. به نظرم نزدیک شدن به دنیای بچه‌ها و تعریف فعالیتهای تعاملی که می‌تواند موضوعات متفاوتی داشته باشد مهم است. ما به تغییر نگرش نیازمندیم ولی به شرط داشتن دست پر از برنامه‌های دانش‌آموز پسند درست و درمان.


   مشارکت معلمان و مربیان برای  غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان به چه میزان است؟ آیا از مشارکت دانش‌آموزان برای غنی‌سازی اوقات فراغت استفاده می‌کنید چه نقش‌ها و مسئولیت‌هایی را به آنها واگذار می‌کنید؟
نقش معلم و دانش‌آموز اگر نقش مشخص و پررنگی نباشد برنامه‌ریزی تابستانی یک سویه خواهد بود. با این حال شاید این نقش در حوزه‌ی جمع‌آوری اطلاعات و یا بارش فکری ایده‌های نو خیلی قبل از رسیدن به فصل تابستان می‌بایست به اجرا درآید. بعضاً برنامه‌ریزی‌های دقیقه‌ی نود مشکل سازند، حتی اگر نقش معلم و دانش‌آموز هم در آنها دیده شده باشد. به نظر من تابستان، هم ادامه‌ی سال گذشته است و هم شروع سال آینده. در حالیکه بعضاً با تابستان به عنوان یک پرانتز برخورد می‌کنیم.
حتی همین گفتگوی شما هم می‌بایست قبل‌تر از اینها ایجاد حساسیت می‌کرد. گزینه‌ی زمان برای به بارنشستن یک طرح خوب خیلی مهم است اما متاسفانه نگاه خیلی‌هایی که پیشنهاد کننده‌ی طرح‌های تابستانی هستند نگاه فصلی است. انگار که باید بوی تابستان بیاید بعد دست به کار شویم! گمان می‌کنم اگر نگاه به فرصت تابستان یک نگاه در طول سال باشد نه عرض آن، آن وقت خیلی هم اوقات فراغت محسوب نمی‌شود که بخواهیم به ضرب تنوع کوتاه مدت آن را پر کنیم. شاید دوستانی که موفق به خواندن این گفتگو می‌شوند تصور کنند این یک نظریه‌ی آرمانی است چون تابستان برای رفع خستگی گذاشته شده اما من معتقدم با تغییر نگرش به موضوع نشاط می‌شود خیلی از برنامه‌های بانشاط را در ادامه‌ی سال تحصیلی تعریف کرد که خوب باید بیشتر روی آن صحبت کرد. چیزی فراتر از یک صفحه از نشریه. باید به نشست‌های تخصصی ایجاد نشاط به معنای درستش فکر کرد. خود این نشاط گاهی طور دیگری معنا می‌شود و کار را از بیخ و بن می‌برد زیر سوال!
خلاصه‌ی مطلب می‌شود این که فعالیتهای هنری و ورزشی سال تحصیلی در تابستان ادامه پیدا کند اما با بار هیجانی بیشتر. چرا که تنگی وقت‌های مدرسه‌ای را نداریم و یا موضوع مهم مهارت‌های زندگی که تعیین کننده‌ی سبک زندگی هم می‌شود به نحوی، باید در دستور کار باشد. اگر مهارتی آموزش داده‌ایم دنبال کاربردی بودنش هم بگردیم.


    برای استقبال دانش‌آموزان از برنامه‌های غنی‌سازی اوقات فراغت چه تمهیداتی را به اجرا می‌گذارید؟ میزان استقبال خانواده‌ها چگونه است؟ تمهیدات برگزاری فعالیتهای تابستانی از چه تاریخی شروع می‌شود؟ شما برای غنی‌سازی اوقات فراغت دانش‌آموزان فقط برای تابستان برنامه‌ریزی می‌کنید و یا در طول سال تحصیلی هم فعالیت می‌نمایید؟ لطفا در این خصوص توضیح بفرمایید.
تزکیه به لطف خدا از مدارسی است که سرمایه‌ی تابستانی را جدی می‌گیرد اما خود من به عنوان یک همکار تزکیه، جای کار بیشتری را می‌بینم. در سوالات قبل هم تاکید داشتم که گاهی دچار کلیشه می‌شویم. اگر شما روند کار را بررسی کنید تنوع زیاد است. سعی شده تا از این تنوع یک جذابیت بسازیم ولی اصل موضوع همچنان جای کار دارد. این یکی، دو سال اخیر به خاطر اتفاق مبارک ماه صیام، خیلی از برنامه‌ها قابل اجرا نیستند چون ما معتقدیم این ماه فیوضات خودش را دارد و موظفیم شرایط را فراهم کنیم. بعضاً به فعالیتهای غیر مستقیم، البته در حوزه‌ی معارف به ویژه قرآن کریم از طریق وب سایت مدرسه پرداخته شده. پراکندگی کلاس‌های متفاوت در حوزه‌ی‌های دیگر را یا قبل ماه مبارک و یا در گذر از ماه مبارک، دیده‌ایم ولی در مجموع به گمانم اتفاق نادری نمی‌افتد چون نگاه همچنان پرانتزی است!
یک مساله‌ی قابل طرح دیگر در خصوص تابستانه‌های مدرسه‌ای، نگرش خانواده‌هاست. ما دنبال سرگرم کردن بچه‌ها هستیم و خوب گاهی فکر می‌کنیم این وظیفه‌ی مدرسه است! به نظرم در هم نگاهی بین خانه و مدرسه و البته با احتساب زمان لازم، حداقل می‌شود از گروه‌های همراه در بین والدین استفاده‌ی بهتر و مفیدتری کرد. گاهی به تجمعات خانوادگی در مدرسه فکر می‌کنم. می‌شود زمان‌های کوتاهی را پیدا کرد که اتصال این دو رکن مهم تربیتی در تابستان بیشتر شود، حتی به بهانه‌ی هم نشینی‌های ساده.
مساله‌ی هزینه‌ها به ویژه در مدارس غیرانتفاعی یکی از بزرگترین معضلات تصمیم‌گیری در برنامه‌هاست. در این خصوص فکر می‌کنم اگر فعالیت تابستانی به قد و قواره‌اش سنجیده نشود بلکه به محتوای هرچند مختصرش دیده شود حرف مهمی را زمزمه می‌کند. این هم از جنس تغییر نگرش‌هاست. باور بنده در اثرگذاری یک کار است نه در رنگ و لعابش. به این ترتیب شاید امکان حضور مشتاقانه بیشتر فراهم شود. تابستان می‌تواند در ادامه‌ی سال تحصیلی، بیشتر به پرورش استعدادها بینجامد.

    در سال‌هایی که در این خصوص برنامه اجرا کرده‌اید از کدام برنامه‌ها دانش‌آموزان بیشتر استقبال کرده‌اند دلایل آن چه بوده است؟ در خصوص اجرای برنامه‌های غنی‌سازی اوقات فراغت، محتوا تولید کرده‌اید؟
تعداد سال‌های محدودی مسوول کار بوده‌ام. با این حال بهترین خاطره و بالاترین بازدهی مربوط به تابستان دو سال پیش است. قوام اصلی برنامه فعالیت قرآنی بود که البته در سه قسمت قبل از ورود به ماه مبارک، در طول آن و بعد از پایان این روزی بهشتی رقم خورد. پیش‌بینی فرصت انتخاب در بین حوزه‌های قرآنی و تلفیق کلاس‌های مدرسه‌ای با برنامه‌های اردو و بازدید که بعضاً سمت و سوی فرهنگی کمی تا قسمتی نامحسوس هم داشتند از ویژگی‌هایش به شمار می‌رفت و البته همراهی مربیانی که برای بچه‌ها دوست داشتنی بودند.
شکل ابتکاری کلاس‌های قرآنی هم به محتوا کمک کرد و هم به اجرا. انتخاب مربی‌های خوب متفاوت از دبیران قرآنی مدرسه تنوع لازم را می‌بخشید و از همه مهمتر انسجام اجرایی در سه قسمتی که نام بردم. شاید بشود گفت کلیت طرح یک تولید محتوا داشت در قالب‌های اجرایی متفاوت و در ارتباط با هم.
گذشته از این موارد محدودی از تجربه‌های قلمی در بعضی از سال‌ها با توجه به حوزه‌ی علاقه‌ی شخصی از یک طرف و ایجاد فرصت رویش استعدادهای قلمی در دانش‌آموزان هم از طرف دیگر خاطره‌ی شیرین این تابستانه‌های محدود است.
    یکی از سیاست‌های کانون مدارس اسلامی فراهم‌سازی زمینه تبادل تجربیات مدارس اسلامی است. آیا شما آمادگی دارید تجربیات برجسته خود را در این خصوص جهت بهره‌برداری در اختیار سایر مدارس قرار دهید؟
تزکیه همیشه آمادگی ارائه‌ی اطلاعات به همکاران محترم سایر مدارس را داشته و دارد. به لطف خدا اگر درصد موفقیت کم یا زیاد بوده آن را شریک شده و خواهیم شد. من از این ایده‌ی اصلی کانون متشکرم که وسیله‌ای برای تألیف قلوب در حوزه‌ی تجارب کاری است.


   در پایان اگر مطالب تکمیلی و پیشنهادات دیگری دارید بفرمایید.
مطلب پایانی چیزی نیست جز ذکر دعای خیر برای توفیق همه‌ی دست‌اندرکاران، آرزوی تربیت نسلی جدی، توانمند و با پشتکار برای ایران اسلامی و توجه بیشتر به رویکرد مشورت‌های درون و برون مدرسه‌ای.

برای درج دیدگاه باید ابتدا به عنوان کاربر به سایت وارد شده باشید.